غزل شمارهٔ ۶۱۷۷
هر که اینجا از سرافرازان نهد سر بر زمین
خط ز خجلت کم کشد در روز محشر بر زمین
هر طرف جولان کند آن نازپرور بر زمین
ریزد از پای نگارین رنگ محشر بر زمین
بس که در یک جا ز شوخی ها نمی گیرد قرار
نقش پای او نمی گردد مصور بر زمین
در زمان حسن عالمگیر او از انفعال
خط به مژگان می کشد خورشید انور بر زمین
دیده حیران چو نرگس سر برون آرد ز خاک
سر او هر جا که گردد سایه گستر بر زمین
گرچه شد روی زمین پاک از دل و دین عمرهاست
می کشد زلفش همان دامان محشر بر زمین
تا جمال بی زوال او بلند آوازه شد
از فلک افتاد طشت مهر انور بر زمین
می توان سیراب گشتن زان عقیق آبدار
آب می ریزد اگر از دست گوهر بر زمین
نقش پای من نمی آید به چشم رهروان
مور هم نگذشته است از من سبکتر بر زمین
اشک خونین ریزد از مژگان مرا بی اختیار
آنچنان کز رشته بگسسته گوهر بر زمین
هر که چون آیینه دارد جبهه وا کرده ای
می شود فرمانروا همچون سکندر بر زمین
صندل تر را به خاک تیره یکسان می کند
آن که می ریزد ز غفلت درد ساغر بر زمین
از بلند و پست، خامان جهان را چاره نیست
مرغ نو پرواز می افتد مکرر بر زمین
ما ز کافر نعمتی از شکر منعم غافلیم
می گذارد مرغ در هر دانه ای سر بر زمین
نقد خود را نسیه کردن نیست کار عاقلان
پیش دونان چند مالی روی چون زر بر زمین؟
آفتابش بر لب بام است و ریزد هر نفس
خواجه از بهر عمارت رنگ دیگر بر زمین
هر کف خاکی کف افسوس از خود رفته ای است
پای خود فهمیده نه وقت سراسر بر زمین
تا به کی سازی گرانبار از علایق خویش را؟
رحم کن رحم ای گرانجان سبکسر بر زمین
چند از بی اعتمادی در جهان آب و گل
قطره خواهی زد پی رزق مقدر بر زمین؟
تا کی از طول امل چون موجه خشک سراب
در تمنای گهر باشی شناور بر زمین؟
رزق خاک تیره سازد آب را استادگی
چون گرانجانان مکن زنهار لنگر بر زمین
پیش چشم من نهاده است از تهیدستی محیط
پشت دست از پنجه مرجان مکرر بر زمین
می تواند عشق بالا دست را مغلوب کرد
هر که آورده است پشت چرخ اخضر بر زمین
خرج خاک تیره می گردد به اندک فرصتی
می کشد چون ابر هر کس دامن تر بر زمین
از ثمر قانع مشو با برگ، کز اشجار باغ
سایه بی حاصلان باشد گرانتر بر زمین
از کنار بام دارد کوزه خالی خطر
زود از اوج اعتبار افتد سبکسر بر زمین
در خنک گرداندن دلهاست عمر جاودان
بیش می ماند درخت سایه گستر بر زمین
سرکشی با زیردستان شاهد بی حاصلی است
می گذارد شاخهای پر ثمر سر بر زمین
تازه رویان پیش در دلها تصرف می کنند
نخل نورس می دواند ریشه بهتر بر زمین
صحبت سر در هوایان را نمی باشد ثمر
سایه خشکی است از سرو و صنوبر بر زمین
زندگی را در تن آسانی تلف کردن خطاست
چند خواهی ریختن این آب کوثر بر زمین؟
در حیات از پیش بینی خاکساری پیشه کن
نقش خواهی بست چون ده روز دیگر بر زمین
هست در خاک فراموشان در ایام حیات
نیست چون آثار خیری از توانگر بر زمین
اشک مظلومان به معراج اجابت می رسد
زود برخیزد ز خاک، افتد چو گوهر بر زمین
جان قدسی را نگردد جسم مانع از عروج
کی شمیم عود می ماند ز مجمر بر زمین؟
از فشاندن اندکی با خود ببر، چون عاقبت
می گذاری هر چه داری ای توانگر بر زمین
گر نسازی تر گلویی از ثمر چون سرو و بید
سایه خشکی به عذر آن بگستر بر زمین
گرچه صائب از نی کلکم جهان پر شکرست
می نهم چون بوریا پهلوی لاغر بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۶: سایه تا افتاد ازان شمشاد بالا بر زمینغزل شمارهٔ ۶۱۷۸: در گلستانی که ریزد خون بلبل بر زمین
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که اینجا از سرافرازان نهد سر بر زمین
خط ز خجلت کم کشد در روز محشر بر زمین
هوش مصنوعی: هر کسی که در این مکان از بزرگان و سرافرازان، سرش را به زمین بگذارد، به خاطر شرم و خجالت، در روز قیامت بر زمین خواهد ماند.
هر طرف جولان کند آن نازپرور بر زمین
ریزد از پای نگارین رنگ محشر بر زمین
هوش مصنوعی: هر طرف که آن معشوق زیبا در حرکت است، رنگهای زیبای بهشتی از پای او بر زمین میریزد.
بس که در یک جا ز شوخی ها نمی گیرد قرار
نقش پای او نمی گردد مصور بر زمین
هوش مصنوعی: به خاطر شوخیهایی که در یک مکان وجود دارد، هیچ وقت آرامش نمیگیرم. نقشی از پای او روی زمین نقش نمیبندد.
در زمان حسن عالمگیر او از انفعال
خط به مژگان می کشد خورشید انور بر زمین
هوش مصنوعی: در زمان شاه حسن عالمگیر، او با چشمانش نوری را که مانند خورشید بر زمین میتابد به تصویر میکشد و این کار نشاندهنده تأثیر او بر جهان است.
دیده حیران چو نرگس سر برون آرد ز خاک
سر او هر جا که گردد سایه گستر بر زمین
هوش مصنوعی: چشمان حیرتزده مثل گل نرگس که از زمین سر بیرون میآورد، هر جا که برود سایهاش بر زمین میافتد.
گرچه شد روی زمین پاک از دل و دین عمرهاست
می کشد زلفش همان دامان محشر بر زمین
هوش مصنوعی: اگرچه سالهاست که زمین از گناهان پاک شده، اما هنوز زلف آن محبوب مثل دامان روز قیامت بر زمین کشیده میشود.
تا جمال بی زوال او بلند آوازه شد
از فلک افتاد طشت مهر انور بر زمین
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی ابدی او در آسمانها مشهور شد، طشت نور خورشید از آسمان به زمین افتاد.
می توان سیراب گشتن زان عقیق آبدار
آب می ریزد اگر از دست گوهر بر زمین
هوش مصنوعی: میتوان با آب عقیق آبدار سیراب شد، اگر گوهر بر زمین بیفتد و از دست او آب بریزد.
نقش پای من نمی آید به چشم رهروان
مور هم نگذشته است از من سبکتر بر زمین
هوش مصنوعی: نقش پای من به اندازهای کوچک و ناچیز است که دیده نمیشود و حتی مورچهای هم از من سبکتر بر روی زمین حرکت نکرده است.
اشک خونین ریزد از مژگان مرا بی اختیار
آنچنان کز رشته بگسسته گوهر بر زمین
هوش مصنوعی: اشکهای خونین از چشمانم بیاختیار میریزد، همچنان که چون رشتهای از هم بگسلد، جواهر به زمین میافتد.
هر که چون آیینه دارد جبهه وا کرده ای
می شود فرمانروا همچون سکندر بر زمین
هوش مصنوعی: هر کس که مانند یک آیینه پاک و روشن باشد و دلش را برای دیگران بگشاید، میتواند مانند سکندر بر روی زمین قدرت و مدیریت پیدا کند.
صندل تر را به خاک تیره یکسان می کند
آن که می ریزد ز غفلت درد ساغر بر زمین
هوش مصنوعی: کسی که در غفلت و بیتوجهی، درد و غم را به زمین میریزد، باعث میشود که حتی یک صندل مرطوب هم با خاک تیره یکی شود و تأثیرش را بر روی آن بگذارد.
از بلند و پست، خامان جهان را چاره نیست
مرغ نو پرواز می افتد مکرر بر زمین
هوش مصنوعی: برای همه افرادی که در زندگی دچار صعود و سقوط میشوند، راهی وجود ندارد. پرندهای که تازه جوانه زده و آماده پرواز است، بارها و بارها بر روی زمین میافتد.
ما ز کافر نعمتی از شکر منعم غافلیم
می گذارد مرغ در هر دانه ای سر بر زمین
هوش مصنوعی: ما از نعمتهایی که خداوند به ما داده غافلیم، در حالی که پرندهها هر دانهای را با دقت از زمین برمیدارند.
نقد خود را نسیه کردن نیست کار عاقلان
پیش دونان چند مالی روی چون زر بر زمین؟
هوش مصنوعی: عاقلان، برای افراد پست و کممایه، ارزشهای خود را به آسانی فدای چیزهایی نمیکنند. چه دلیلی دارد که زیبایی و ارزشها را که مانند طلا هستند، در اختیار کسانی قرار دهیم که ارزشش را نمیدانند و فقط به ظاهر و امور سطحی توجه دارند؟
آفتابش بر لب بام است و ریزد هر نفس
خواجه از بهر عمارت رنگ دیگر بر زمین
هوش مصنوعی: خورشید بر لبه بام قرار دارد و هر لحظه خواجه برای ساختن، رنگی جدید بر زمین میپاشد.
هر کف خاکی کف افسوس از خود رفته ای است
پای خود فهمیده نه وقت سراسر بر زمین
هوش مصنوعی: هر تکه از خاک نشاندهندهی افسوس و حسرتی است که انسان از خود به جای گذاشته است. پاهای انسان درک نمیکنند که سرنوشت و زمان چقدر برای او در زندگی با اهمیت است و او را به کجا میبرد.
تا به کی سازی گرانبار از علایق خویش را؟
رحم کن رحم ای گرانجان سبکسر بر زمین
هوش مصنوعی: تا کی بار سنگین علاقهها و وابستگیهای خود را به دوش میکشی؟ ای جان گرانبها و بیپروا، بر زمین رحم کن.
چند از بی اعتمادی در جهان آب و گل
قطره خواهی زد پی رزق مقدر بر زمین؟
هوش مصنوعی: در دنیا و در زندگی، چرا به خاطر بیاعتمادی و ناامیدی اندکاندک خُود را دچار مشکل کنی؟ به جای این کار، بهتر است بر روی کسب روزی و نعمتهایی که برایت مقدر شده تمرکز کنی.
تا کی از طول امل چون موجه خشک سراب
در تمنای گهر باشی شناور بر زمین؟
هوش مصنوعی: به چه مدت باید منتظر بمانی و در آرزوی دستیابی به هدفهایت، همچنان در حال حرکت باشی در حالی که به نظر میرسد همه چیز بیثمر و بیروح است؟
رزق خاک تیره سازد آب را استادگی
چون گرانجانان مکن زنهار لنگر بر زمین
هوش مصنوعی: آب حاصلخیز میتواند خاک تیره را بارور کند، اما مانند افرادی که سنگینبار هستند، نباید در جا بایستید و خود را محدود کنید.
پیش چشم من نهاده است از تهیدستی محیط
پشت دست از پنجه مرجان مکرر بر زمین
هوش مصنوعی: در برابر چشمانم، از فقر و تنگدستی، محیطی را ایجاد کرده که مثل تهی بودن دستم، دوباره و دوباره بر زمین میافتد.
می تواند عشق بالا دست را مغلوب کرد
هر که آورده است پشت چرخ اخضر بر زمین
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر مشکلات و چالشهای زندگی، استقامت و پایداری دارد، میتواند حتی بر عشق و احساسات قوی نیز غلبه کند.
خرج خاک تیره می گردد به اندک فرصتی
می کشد چون ابر هر کس دامن تر بر زمین
هوش مصنوعی: خاک تیره به سرعت و در فرصتی کوتاه تغییر میکند و مانند ابری که بر دامن زمین میافتد، همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
از ثمر قانع مشو با برگ، کز اشجار باغ
سایه بی حاصلان باشد گرانتر بر زمین
هوش مصنوعی: به میوهٔ درخت راضی نشو؛ زیرا برگها تنها سایهای بیفایده بر زمین میسازند.
از کنار بام دارد کوزه خالی خطر
زود از اوج اعتبار افتد سبکسر بر زمین
هوش مصنوعی: از روی بام، کوزهای خالی در حال سقوط است. اگر این کوزه به زمین بیفتد، ممکن است به سرعت از اعتبار خود بیفتد و به زمین بیافتد.
در خنک گرداندن دلهاست عمر جاودان
بیش می ماند درخت سایه گستر بر زمین
هوش مصنوعی: عمر جاودان بیشتر به سایه درختی بر زمین شباهت دارد که دلها را خنک و آرام میکند.
سرکشی با زیردستان شاهد بی حاصلی است
می گذارد شاخهای پر ثمر سر بر زمین
هوش مصنوعی: عدم استبداد و تندرفتاری با افرادی که در موقعیت پایینتری قرار دارند، نتیجهای جز ناکامی ندارد و در نهایت به آسیب دیدن خود فردی که برتریطلبی میکند، میانجامد.
تازه رویان پیش در دلها تصرف می کنند
نخل نورس می دواند ریشه بهتر بر زمین
هوش مصنوعی: گلهای جوان باید با عشق و شوق در دلها جا باز کنند، همانطور که درختان تازهنوجوان ریشههایی قوی و محکم در زمین میکارند.
صحبت سر در هوایان را نمی باشد ثمر
سایه خشکی است از سرو و صنوبر بر زمین
هوش مصنوعی: گفتوگو در میان افرادی که به تهیبودن و بیثمر بودن آن میانجامد، مانند سایهای است که از درختان بر زمین افتاده و هیچ نفعی ندارد.
زندگی را در تن آسانی تلف کردن خطاست
چند خواهی ریختن این آب کوثر بر زمین؟
هوش مصنوعی: زندگی را به راحتی و بدون تلاش سپری کردن اشتباه است. چند بار میخواهی مانند آب زلال و ارزشمند، فرصتهای خوب را از دست بدهی؟
در حیات از پیش بینی خاکساری پیشه کن
نقش خواهی بست چون ده روز دیگر بر زمین
هوش مصنوعی: در زندگی، تواضع و سربزنگی را فراموش نکن، زیرا روزی بر روی این زمین اثر و نشانهای از خود به جا خواهی گذاشت که ممکن است برای مدت کوتاهی باقی بماند.
هست در خاک فراموشان در ایام حیات
نیست چون آثار خیری از توانگر بر زمین
هوش مصنوعی: افراد ثروتمند در طول زندگی خود، آثار خوبی از خود بر جای نمیگذارند که بعدها فراموش نشوند. در واقع، آنها به مرور زمان در یادها محو میشوند و هیچ نشانی از خود باقی نمیگذارند.
اشک مظلومان به معراج اجابت می رسد
زود برخیزد ز خاک، افتد چو گوهر بر زمین
هوش مصنوعی: اشک کسانی که مظلوماند به سرعت مورد پذیرش و پاسخگویی قرار میگیرد. بنابراین، باید به سرعت از خاک خود برخیزند و مانند گوهر بر زمین بیفتند.
جان قدسی را نگردد جسم مانع از عروج
کی شمیم عود می ماند ز مجمر بر زمین؟
هوش مصنوعی: هیچ مانعی برای پرواز روح مقدس وجود ندارد، مانند اینکه بخاری عود نمیتواند بوی خوش خود را از زمین دور کند.
از فشاندن اندکی با خود ببر، چون عاقبت
می گذاری هر چه داری ای توانگر بر زمین
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که حتی مقدار کمی از دارایی و ثروت خود را با خود ببر، زیرا در نهایت، زمانی میرسد که هر چه داری، ای ثروتمند، بر زمین باقی مینماند.
گر نسازی تر گلویی از ثمر چون سرو و بید
سایه خشکی به عذر آن بگستر بر زمین
هوش مصنوعی: اگر نتوانی درختی مثل سرو و بید با میوهای سرسبز و شکوفا بپروری، طبیعتا به خاطر این کمبود، سایهات به زمین افتاده و خشکی بر تو سایه میافکند.
گرچه صائب از نی کلکم جهان پر شکرست
می نهم چون بوریا پهلوی لاغر بر زمین
هوش مصنوعی: هرچند که جهان پر از نعمت و شیرینی است، اما من مانند بوریا که بر زمین افتاده و لاغر است، پذیرای غم و اندوه هستم.

صائب