غزل شمارهٔ ۶۱۷۶
سایه تا افتاد ازان شمشاد بالا بر زمین
آسمان رنگ قیامت ریخت گویا بر زمین
محو شد در روی او هر چشم بینایی که بود
شبنمی نگذاشت آن خورشید سیما بر زمین
سایه شمشاد جان بخش تو ای آب حیات
کرد چون می خاکساری را گوارا بر زمین
خط مشکین کرد کوته، دست آن زلف دراز
این سزای آن که مالد روی دلها بر زمین!
از دل و دین پاک می سازد بساط خاک را
چون کشد دامان ناز آن سرو بالا بر زمین
بر سر ما خاکساران سایه کردن عیب نیست
کآیه رحمت شود نازل ز بالا بر زمین
روز محشر پرده بر می دارد از اعمال تو
می شود در نوبهاران دانه رسوا بر زمین
قمریی بر خاک صورت بندد از نقش قدم
چون گذارد پای خود آن سرو بالا بر زمین
خاکساری از سرافرازان عالم عیب نیست
می نشیند آفتاب عالم آرا بر زمین
پرده دام است هر خاکی درین وحشت سرا
تا نبینی پیش پای خود منه پا بر زمین
هر که کم کم خرده خود صرف درویشان نکرد
می گذارد همچو قارون جمله یکجا بر زمین
هر کجا گوهر فزون تر، تشنه چشمی بیشتر
می تپد چون ماهی بی آب، دریا بر زمین
سیل از افتادگی دیوار را از پا فکند
سرکشان را روی می مالد مدارا بر زمین
نیستم پرگار و چون پرگار از سرگشتگی
هست در گردش مرا یک پا و یک پا بر زمین
همت سرشار بی ریزش نمی گیرد قرار
داشت تا یک قطره می، ننشست مینا بر زمین
در بیابان راهش از موی کمر نازکترست
هر که داند نوک خاری نیست بیجا بر زمین
آن سبکدستم که آورده است در میدان لاف
پشت پای من مکرر پشت دنیا بر زمین
از گرانجانی تو در بازار امکان مانده ای
ورنه هیهات است ماند جنس عیسی بر زمین
شمع امیدش ز باد صبح روشنتر شود
هر که چون خورشید مالد روی خود را بر زمین
خامه معجز رقم گر خضر وقت خویش نیست
سبز چون گردد به هر جا می نهد پا بر زمین؟
ثبت می سازد به خط سبز در هر نوبهار
منشی رحمت برات روزی ما بر زمین
قسمت آدم شد از روز ازل سر جوش فیض
ریخت ساقی جرعه اول ز مینا بر زمین
عقل هیهات است مجنون را شکار خود کند
می گذارد شیر پشت دست اینجا بر زمین
از سکندر صفحه آیینه ای بر جای ماند
تا چه خواهد ماند از مجموعه ما بر زمین
گل چه صورت دارد از اجزای خود غافل شود؟
دام صید آدمیزادست رگها بر زمین
می دهد داغ عزیزان را فشار تازه ای
لاله ای هر جا که می گردد هویدا بر زمین
سفره اهل قناعت صائب از نعمت پرست
روزی موران بود دایم مهیا بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۵: عشق ما را ظرف دنیا برنتابد بیش ازینغزل شمارهٔ ۶۱۷۷: هر که اینجا از سرافرازان نهد سر بر زمین
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سایه تا افتاد ازان شمشاد بالا بر زمین
آسمان رنگ قیامت ریخت گویا بر زمین
هوش مصنوعی: وقتی که سایه شمشاد بر زمین افتاد، به نظر میرسید که آسمان رنگ قیامت را بر زمین پاشیده است.
محو شد در روی او هر چشم بینایی که بود
شبنمی نگذاشت آن خورشید سیما بر زمین
هوش مصنوعی: هر چشمی که به او نگاه کرد، کاملاً تحت تأثیر زیباییاش قرار گرفت و نتوانست از جلوهاش چشم برگیرد. مانند این که آن خورشید درخشان و زیبا، هیچ اثری از شبنم روی زمین نگذاشت.
سایه شمشاد جان بخش تو ای آب حیات
کرد چون می خاکساری را گوارا بر زمین
هوش مصنوعی: سایهی درخت شمشاد جان مرا در میآورد، ای آب حیات، همچنان که خاکساری در زمین حس خوشایندی را احساس میکند.
خط مشکین کرد کوته، دست آن زلف دراز
این سزای آن که مالد روی دلها بر زمین!
هوش مصنوعی: دست آن زلف بلند که بر دلها تاثیر میگذارد، باید مجازات شود چون که خط خوشی را که روی زمین کشیده، به هم ریخته است.
از دل و دین پاک می سازد بساط خاک را
چون کشد دامان ناز آن سرو بالا بر زمین
هوش مصنوعی: دل و ایمان پاک باعث میشود که زندگی روی زمین به زیبایی و شکوه برگزار شود، مانند زمانی که آن سرو بلند با ناز و افسون خود، توجهها را به خود جلب میکند.
بر سر ما خاکساران سایه کردن عیب نیست
کآیه رحمت شود نازل ز بالا بر زمین
هوش مصنوعی: بر سر ما بندگان خاکی سایه انداختن کار ناپسندی نیست، زیرا ممکن است از بالا آیات رحمت بر زمین نازل شود.
روز محشر پرده بر می دارد از اعمال تو
می شود در نوبهاران دانه رسوا بر زمین
هوش مصنوعی: در روز قیامت، اعمال تو برملا میشود و مانند دانهای که در بهار بر زمین میافتد، رسواییات ظاهر میشود.
قمریی بر خاک صورت بندد از نقش قدم
چون گذارد پای خود آن سرو بالا بر زمین
هوش مصنوعی: قمری بر روی زمین، به نشانه احترام، صورت خود را به زمین میساید و این کار را از نشانههای قدوم زیبا و نیکوی آن سرو بلند قامت انجام میدهد.
خاکساری از سرافرازان عالم عیب نیست
می نشیند آفتاب عالم آرا بر زمین
هوش مصنوعی: افتخار کسانی که در دنیا مقام والایی دارند، هیچ ایرادی ندارد. زیرا نور حقیقت و روشنایی عالم، بر روی زمین قرار میگیرد و به همه جا میتابد.
پرده دام است هر خاکی درین وحشت سرا
تا نبینی پیش پای خود منه پا بر زمین
هوش مصنوعی: هر خاکی در این دنیای پر از ترس و وحشت، مانند پردهای است که نمیگذارد واقعیت را ببینی. تا زمانی که به جلو نگاه نکنی، پاگر بر زمین بگذار، ممکن است دچار مشکلاتی شوی.
هر که کم کم خرده خود صرف درویشان نکرد
می گذارد همچو قارون جمله یکجا بر زمین
هوش مصنوعی: هر کسی که به آرامی و به تدریج مال خود را در راه کمک به درویشان و نیازمندان صرف نکند، در نهایت مانند قارون تمام ثروتش را یک جا از دست میدهد و به زمین میگذارد.
هر کجا گوهر فزون تر، تشنه چشمی بیشتر
می تپد چون ماهی بی آب، دریا بر زمین
هوش مصنوعی: هرجا که ارزش و گنج بیشتری وجود داشته باشد، دلی که شوق و اشتیاق بیشتر دارد، مانند ماهیای که از آب بینصیب مانده، در جستجوی آن ارزشها میتپد.
سیل از افتادگی دیوار را از پا فکند
سرکشان را روی می مالد مدارا بر زمین
هوش مصنوعی: سیل با قدرت خود دیوارهای افتاده را فرو میریزد و بر سر کسانی که در حال بلند کردن خود هستند، آرامش میبخشد و بر زمین میمالد.
نیستم پرگار و چون پرگار از سرگشتگی
هست در گردش مرا یک پا و یک پا بر زمین
هوش مصنوعی: من مانند پرگار نیستم که به دور خود بچرخم، بلکه در این حالتی که سردرگمم، فقط با یک پا بر زمین ایستادهام و پا دیگرم در حال حرکت است.
همت سرشار بی ریزش نمی گیرد قرار
داشت تا یک قطره می، ننشست مینا بر زمین
هوش مصنوعی: عزم و ارادهی قوی و پایدار، هرگز بیثمر نخواهد بود. تا زمانی که حتی یک قطره از شراب در کوزه باشد، مینا (جام) بر زمین نمینشیند.
در بیابان راهش از موی کمر نازکترست
هر که داند نوک خاری نیست بیجا بر زمین
هوش مصنوعی: در بیابان، مسیر کسی که از موی نازک تر است، مشخص است. هر کسی که این را بداند، میفهمد که هیچ چیزی در زمین بیدلیل و بیهدف وجود ندارد.
آن سبکدستم که آورده است در میدان لاف
پشت پای من مکرر پشت دنیا بر زمین
هوش مصنوعی: این شخص بیرحم و بیاحساس به میدان آمده و در حالی که به من کماحترامی میکند، پشت به دنیا ایستاده و به گفتوگو ادامه میدهد.
از گرانجانی تو در بازار امکان مانده ای
ورنه هیهات است ماند جنس عیسی بر زمین
هوش مصنوعی: تو در این بازار عمر و امکانات، مانند یک کالای گرانبها ماندهای و اگر چنین نبود، هرگز نمیتوانستیم کالای منحصر به فردی مثل عیسی را بر روی زمین ببینیم.
شمع امیدش ز باد صبح روشنتر شود
هر که چون خورشید مالد روی خود را بر زمین
هوش مصنوعی: کسی که مانند خورشید ثروت و داراییاش را بر روی زمین خرج کند، شمع امیدش با وزش صبحگاهی، بیشتر و روشنتر خواهد شد.
خامه معجز رقم گر خضر وقت خویش نیست
سبز چون گردد به هر جا می نهد پا بر زمین؟
هوش مصنوعی: اگر قلمی که معجزه میکند، همانند خضر در زمان خودش سبز نباشد، چگونه میتواند در هر جایی که قدم بگذارد، خود را بر زمین نشان دهد؟
ثبت می سازد به خط سبز در هر نوبهار
منشی رحمت برات روزی ما بر زمین
هوش مصنوعی: در هر بهاری، منشی رحمت با خط سبز، روزی و نعمت ما را بر زمین ثبت میکند.
قسمت آدم شد از روز ازل سر جوش فیض
ریخت ساقی جرعه اول ز مینا بر زمین
هوش مصنوعی: از آغاز خلقت، تقدیر انسان به گونهای بود که نعمتهای الهی همچون جرعهای از شراب، به زمین نازل شد.
عقل هیهات است مجنون را شکار خود کند
می گذارد شیر پشت دست اینجا بر زمین
هوش مصنوعی: عقل هرگز نمیتواند مجنون را به بند بکشد. مجنون میداند که در اینجا، چنگال خطر در کمین است و مانند شیری که در کمین نشسته، مراقب است.
از سکندر صفحه آیینه ای بر جای ماند
تا چه خواهد ماند از مجموعه ما بر زمین
هوش مصنوعی: از سکندر فقط یک صفحه آیینه باقی مانده است، حال ببینیم از ما چه چیزی بر روی زمین خواهد ماند.
گل چه صورت دارد از اجزای خود غافل شود؟
دام صید آدمیزادست رگها بر زمین
هوش مصنوعی: گل چگونه میتواند از اجزای خود بیخبر باشد؟ این دام، شکار آدمهاست و رگها بر زمین هستند.
می دهد داغ عزیزان را فشار تازه ای
لاله ای هر جا که می گردد هویدا بر زمین
هوش مصنوعی: هر جا که لالهای بر روی زمین نمایان میشود، درد و یاد عزیزانی که از دست رفتهاند را دوباره زنده و تازه میکند.
سفره اهل قناعت صائب از نعمت پرست
روزی موران بود دایم مهیا بر زمین
هوش مصنوعی: دستهای از افراد که قناعت و رضایتمندی را در زندگی خود در اولویت قرار میدهند، همواره از نعمتها و روزیهای طبیعی بهرهمند هستند و به همین دلیل، زندگی آنها همیشه با بساطی از نعمتها بر روی زمین همراه است.

صائب