غزل شمارهٔ ۶۱۴۹
راز عاشق از لب خاموش می آید برون
دود زود از آتش خس پوش می آید برون
از رگ ابری پر از گوهر شود چندین صدف
یک زبان از عهده صد گوش می آید برون
زان به روی دست جا بخشند مستان جام را
کز حریم میکشان خاموش می آید برون
حسن او از خلوت آیینه با آن محرمی
از کمال شرم شبنم پوش می آید برون
قامتش قلاب گشت و از سرش غفلت نرفت
خواجه را این پنبه کی از گوش می آید برون؟
دیده های پاک، تر دست است در ایجاد حسن
هاله را اینجا مه از آغوش می آید برون
در کهنسالی جوانتر گشت صائب فکر من
زین ته خم باده سرجوش می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۸: دل کجا از چنگ آن طناز می آید برون؟غزل شمارهٔ ۶۱۵۰: تا به عزم صید آن بیباک میآید برون
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
راز عاشق از لب خاموش می آید برون
دود زود از آتش خس پوش می آید برون
هوش مصنوعی: راز عشق از زبان کسی که سکوت کرده برملا میشود، و به زودی دودی از آتش پنهان بیرون میآید.
از رگ ابری پر از گوهر شود چندین صدف
یک زبان از عهده صد گوش می آید برون
هوش مصنوعی: از لبهی ابرهای مملو از جواهر، چندین صدف در یک صدا بیرون میآید، صدایی که قادر است توجه صدها گوش را به خود جلب کند.
زان به روی دست جا بخشند مستان جام را
کز حریم میکشان خاموش می آید برون
هوش مصنوعی: مستان به خاطر خوشحالی و شعف، جام را به دست میگیرند و به یاد و خاطر آن، با سکوت از حریم میکشی بیرون میآیند.
حسن او از خلوت آیینه با آن محرمی
از کمال شرم شبنم پوش می آید برون
هوش مصنوعی: زیبایی او از خلوت آینه به نمایش درمیآید و با نزاکت و لطافتی که دارد، همچون شبنم که بر روی گلها نشسته، خود را پنهان و در عین حال نمایان میکند.
قامتش قلاب گشت و از سرش غفلت نرفت
خواجه را این پنبه کی از گوش می آید برون؟
هوش مصنوعی: قامت او همچون قلاب شده است و دلمشغولی از سرش دور نمیشود. پس این پنبه که از گوش خارج میشود، به کجا مربوط است؟
دیده های پاک، تر دست است در ایجاد حسن
هاله را اینجا مه از آغوش می آید برون
هوش مصنوعی: چشمهای پاک و روشن، مانند دستی ماهر در خلق زیبایی هستند. در اینجا مه، از آغوش بیرون میآید و فضایی زیبا و دلنواز را به وجود میآورد.
در کهنسالی جوانتر گشت صائب فکر من
زین ته خم باده سرجوش می آید برون
هوش مصنوعی: در پیری، افکار من جوانتر شدند و از ته این لیوان شرابی که نوشیدم، سرریز میشود.

صائب