گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱۱۲

آه مظلوم است در بالا دوی ادراک من
از زبردستی به ساق عرش پیچد تاک من
کیست دیگر تا تواند دست با من کوفتن؟
کآسمان باآن زبردستی بود در خاک من
نیست چین نارسایی در کمند فکرتم
هست گیراتر ز چشم آهوان فتراک من
چون پر پروانه سوزد پرده افلاک را
گر نفس در دل ندزدد شعله ادراک من
اشک نیسان چون صدف گوهر شود در سینه ام
وقت تخمی خوش که افتد در زمین پاک من
جوهر ذاتی نمی گرداند از شمشیر روی
می زند سرپنجه با دریا خس و خاشاک من
شمع عالمسوز را انگشت زنهاری کند
چون به محفل رو نهد پروانه بی باک من
سیر چشمان را نظر بر جامه پوشیده نیست
ورنه بوی پیرهن باشد گریبان چاک من
می شود صائب ز سوز سینه ام عالم فروز
گر چراغ کشته ای آرد کسی بر خاک من

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه مظلوم است در بالا دوی ادراک من
از زبردستی به ساق عرش پیچد تاک من
هوش مصنوعی: آه مظلوم به قدری قوی و بلند است که فراتر از درک من می‌رود و از مهارت و چیره‌دستی من به عرش آسمان می‌پیچد.
کیست دیگر تا تواند دست با من کوفتن؟
کآسمان باآن زبردستی بود در خاک من
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند مانند من به این بزرگی و قدرت دست یابد؟ زیرا آسمان با تمام بلندی‌اش در مقابل من بر روی خاک من ایستاده است.
نیست چین نارسایی در کمند فکرتم
هست گیراتر ز چشم آهوان فتراک من
هوش مصنوعی: در کمند فکر تو هیچ نقصی وجود ندارد و تو به طرز مؤثری درگیر هستی، همان‌طور که چشم‌های آهوان به دام من می‌افتند.
چون پر پروانه سوزد پرده افلاک را
گر نفس در دل ندزدد شعله ادراک من
هوش مصنوعی: وقتی پر پروانه شعله‌ور شود، پرده آسمان می‌سوزد. اگر نفس من در دل شعله ادراک من نفوذ نکند، این آتش درک به دیگری منتقل نخواهد شد.
اشک نیسان چون صدف گوهر شود در سینه ام
وقت تخمی خوش که افتد در زمین پاک من
هوش مصنوعی: وقتی که در دل من، اشک‌ها به مانند مرواریدی در صدف می‌شوند، و این اشک‌ها در زمان مناسب که دانه‌ای خوب در زمین پاک من می‌افتد، به ثمر می‌رسند.
جوهر ذاتی نمی گرداند از شمشیر روی
می زند سرپنجه با دریا خس و خاشاک من
هوش مصنوعی: جوهر اصلی و ماهیت حقیقی چیزها تحت تأثیر وقایع و اتفاقات قرار نمی‌گیرد، بلکه مانند صدای نازک و لطیف سرپنجه‌ای که با دریا بازی می‌کند، در میان زباله‌ها و ناچیزات باقی می‌ماند.
شمع عالمسوز را انگشت زنهاری کند
چون به محفل رو نهد پروانه بی باک من
هوش مصنوعی: وقتی پروانه‌ای شجاع و بی‌پروا به محفل می‌آید، شمعی که شعله‌اش بسیار سوزان است، انگشت اشاره‌ای به خطر می‌زند.
سیر چشمان را نظر بر جامه پوشیده نیست
ورنه بوی پیرهن باشد گریبان چاک من
هوش مصنوعی: چشمان من به لباس پوشیده نگاه نمی‌کنند، وگرنه بوی پیراهن باعث می‌شود که گریبان من پاره شود.
می شود صائب ز سوز سینه ام عالم فروز
گر چراغ کشته ای آرد کسی بر خاک من
هوش مصنوعی: سوز و درد درونی من می‌تواند باعث روشنی و روشنایی شود، اگر کسی چراغی از عشق من بر زمین بیافروزد.