گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱۰۹

بلبلم اما رسد بر لاله و گل ناز من
دست گلچین می رود از کار از آواز من
رشته ذوق گرفتاری به بالم بسته اند
نگذرد از گوشه بام قفس پرواز من
جوهرم را تا به سنگ امتحان زد کوهکن
تیشه فولاد خود را کرد پای انداز من
سهل باشد از فغانم گر قفس مجمر شود
بیضه چون فانوس بود از شعله آواز من
همچو شاخ پر ثمر وقت است پشتش بشکند
از هجوم عندلیبان گوشه های ساز من
تا به دارالامن صلح کل رسیدم، کبک مست
خواب راحت می زند در چنگل شهباز من
صبحم، اما چون شبم در پرده پوشی ها مثل
مشرق لب را نداند آفتاب راز من
سر فرو نارد به شاخ پست طوبی فطرتم
می زند پر در فضای لامکان، انداز من

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بلبلم اما رسد بر لاله و گل ناز من
دست گلچین می رود از کار از آواز من
هوش مصنوعی: من بلبل هستم و صدایم به لاله و گل نازم می‌رسد، ولی دست گلچین از صدای من دور می‌شود.
رشته ذوق گرفتاری به بالم بسته اند
نگذرد از گوشه بام قفس پرواز من
هوش مصنوعی: احساسات و هنر من به زنجیر کشیده شده‌اند و نمی‌توانم از گوشه قفس خود پرواز کنم.
جوهرم را تا به سنگ امتحان زد کوهکن
تیشه فولاد خود را کرد پای انداز من
هوش مصنوعی: کوهکن برای آزمایش اصل و ماهیت مرا، چکش و تیشه فولادی‌اش را به کار گرفت و به سنگ سخت کوه زد.
سهل باشد از فغانم گر قفس مجمر شود
بیضه چون فانوس بود از شعله آواز من
هوش مصنوعی: اگر صدای من به اندازه‌ای بلند شود که قفس به آتش بیفتد، مثل این است که تخم مرغی روشن شده و مانند فانوس درخشندگی پیدا کند.
همچو شاخ پر ثمر وقت است پشتش بشکند
از هجوم عندلیبان گوشه های ساز من
هوش مصنوعی: زمان مانند شاخه‌ای پر از میوه است که اگر تحت فشار و هجوم مشکلات قرار گیرد، ممکن است بشکند. در این حالت، من هم به گوشه‌ای از موسیقی و هنر خود پناه می‌برم.
تا به دارالامن صلح کل رسیدم، کبک مست
خواب راحت می زند در چنگل شهباز من
هوش مصنوعی: وقتی به مکانی امن و آرامش بخش رسیدم، پرنده‌ای که نشانه خوشحالی و راحتی است، در دستان من نوازش می‌شود.
صبحم، اما چون شبم در پرده پوشی ها مثل
مشرق لب را نداند آفتاب راز من
هوش مصنوعی: صبح من فرارسیده است، اما حالتی مثل شب دارم، در پرده‌ها و پوشش‌های مختلف پنهان شده‌ام. درست مانند مشرق که لبخند آفتاب را نمی‌داند، رازهای من نیز ناشناخته باقی مانده است.
سر فرو نارد به شاخ پست طوبی فطرتم
می زند پر در فضای لامکان، انداز من
هوش مصنوعی: سر بر نیاوردن به درخت پائین طوبی، نشان‌دهنده‌‌ی این است که فطرت من در حال پرواز در فضایی بی‌محدودیت است، به اندازه‌ او.