گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱۰۱

آه می دزدد نفس در سینه افگار من
غنچه می خسبد نسیم صبح در گلزار من
پرده گنج است ویرانی، که تا محشر مباد
سایه افتادگی کم از سر دیوار من!
بلبل تصویر، گلبانگ نشاط از دل کشید
چند باشد غنچه زیر بال و پر منقار من؟
با دم جان پرور شمشیر عادت کرده است
از دم عیسی هوا یابد دل بیمار من
آسیا را دانه جان سخت من دندان شکست
آسمان بیهوده می کوشد پی آزار من
گرچه از مژگان کلکم آب حیوان می چکد
می توان گرد کسادی رفت از بازار من
هیچ گه دست حوادث از سرم کوته نبود
قطره می زد در رکاب سیل دایم خار من
صائب از بس چرخ در کارم گره افکنده است
رشته تسبیح در تاب است از زنار من

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه می دزدد نفس در سینه افگار من
غنچه می خسبد نسیم صبح در گلزار من
هوش مصنوعی: نفس عمیق و حسرت‌آلودی که در دل دارم، مانند غنچه‌ای در خواب، با نسیم صبح در باغم آرام گرفته است.
پرده گنج است ویرانی، که تا محشر مباد
سایه افتادگی کم از سر دیوار من!
هوش مصنوعی: ویرانی در واقع همان گنجی است که در پس پرده پنهان شده است، و امیدوارم تا روز قیامت سایه‌ی ناامیدی بر سر دیوار روزگار من نیفتد!
بلبل تصویر، گلبانگ نشاط از دل کشید
چند باشد غنچه زیر بال و پر منقار من؟
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که در باغ به سر می‌برد، با صدای شاد و دل‌انگیز خود، احساس شادمانی را از دل بیرون می‌آورد. حالا بگو، چند گل هنوز در زیر بال و نوک من وجود دارد؟
با دم جان پرور شمشیر عادت کرده است
از دم عیسی هوا یابد دل بیمار من
هوش مصنوعی: دل بیمار من به هوایی تازه نیاز دارد، و این هوای تازه با دم عیسی به دست می‌آید. شمشیر عادت کرده است که به جان پرور برسد و من نیز به آن عادت کرده‌ام.
آسیا را دانه جان سخت من دندان شکست
آسمان بیهوده می کوشد پی آزار من
هوش مصنوعی: آسیاب دانه‌ها را خورد و من‌ که جانم سخت است با این حال، آسمان بی‌دلیل تلاش می‌کند تا به من آسیب برساند.
گرچه از مژگان کلکم آب حیوان می چکد
می توان گرد کسادی رفت از بازار من
هوش مصنوعی: اگرچه از لبه‌های مژه‌هایم مانند آب شیرین می‌چکد، اما می‌توان در این بازار کساد، با اندیشه و تدبیر به جلو حرکت کرد.
هیچ گه دست حوادث از سرم کوته نبود
قطره می زد در رکاب سیل دایم خار من
هوش مصنوعی: هیچ وقت مشکلات و حوادث از زندگی‌ام دور نشده‌اند و همیشه با من بوده‌اند. مانند قطره‌های آب که در کنار سیل می‌ریزد، این سختی‌ها همواره به من فشار می‌آورند و مرا آزار می‌دهند.
صائب از بس چرخ در کارم گره افکنده است
رشته تسبیح در تاب است از زنار من
هوش مصنوعی: صائب به خاطر اینکه چرخ روزگار مشکلات زیادی برایش به وجود آورده، احساس می‌کند که مثل تسبیحی که به هم پیچیده، گرفتار شده است و این مسئله او را به شدت آزار می‌دهد.