گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۸۱

سرمه را هم محرم چشم سیاه خود مکن
گر توانی آشنایی با نگاه خود مکن
رنگ بر رخساره عصمت مبادا بشکند
دستبازی با سر زلف سیاه خود مکن
قبله من، عکس در شرع حیا نامحرم است
خلوت آیینه را هم جلوه گاه خودمکن
خاطر رنگ حیا از برگ گل نازکترست
شاخ گل را زینت طرف کلاه خود مکن
لشکر غارتگر خط می رسد از گرد راه
تکیه بر جمعیت زلف سیاه خود مکن
پند صائب را در گوش غرور حسن ساز
بیش ازین آزار جان بی گناه خود مکن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرمه را هم محرم چشم سیاه خود مکن
گر توانی آشنایی با نگاه خود مکن
هوش مصنوعی: به چشمان سیاهت سرمه نزن و اگر می‌خواهی با کسی آشنا شوی، بهتر است فقط با نگاهت این کار را نکن.
رنگ بر رخساره عصمت مبادا بشکند
دستبازی با سر زلف سیاه خود مکن
هوش مصنوعی: ای کاش چهره معصومیتت رنگی نگیرد، جانم! هرگز با بازی کردن در دمی که زلف سیاهت را در دست می‌گیری، به این معصومیت آسیب نزن.
قبله من، عکس در شرع حیا نامحرم است
خلوت آیینه را هم جلوه گاه خودمکن
هوش مصنوعی: قبله من، یعنی نقطه توجه و عشق من، تصویری است که در نظر دین، نگاه کردن به آن برای من ممنوع است. بنابراین، در تنهاییِ آینه، خود را به نمایش نگذار و از خودپردازی بپرهیز.
خاطر رنگ حیا از برگ گل نازکترست
شاخ گل را زینت طرف کلاه خود مکن
هوش مصنوعی: دل‌نگرانی و عواطف انسانی از زیبایی و لطافت گل‌ها آسیب‌پذیرتر است، پس نباید زیبایی‌های ظاهری را تحت تأثیر قرار دهی.
لشکر غارتگر خط می رسد از گرد راه
تکیه بر جمعیت زلف سیاه خود مکن
هوش مصنوعی: شهری پر از ناامنی و آشفتگی به زودی به سراغت می‌آید، پس به جمعیت و ظواهر فریبنده‌ای که در ظرافت زلف سیاه توست تکیه نکن.
پند صائب را در گوش غرور حسن ساز
بیش ازین آزار جان بی گناه خود مکن
هوش مصنوعی: به سخن صائب گوش کن و بگذار غرور زیبایی‌ات مانع نشود. بیشتر از این، به روح بی‌گناه خود آسیب نزن.