غزل شمارهٔ ۶۰۷۰
مطربا صبح است، قانون صبوحی ساز کن
دانه دل را سپند شعله آواز کن
از ته دل چون سحر برکش نوای ساده ای
نقش بر بال تذروان چنگل شهباز کن
سهل باشد پرده قانون خود را ساختن
می توانی، طالع ناساز ما را ساز کن
ناقه را ذوق حدی (بر) دارد از دل فکر بار
زیر بار غم منه دل را، حدی آغاز کن
در رکاب برق دارد پای، فیض صبحگاه
ای کم از شبنم، درین گلزار چشمی باز کن
زیر کوه آهنین منت صیقل مرو
خانه آیینه دل را به می پرداز کن
ناخنی بر پرده های چنگ خواب آلود زن
عیش های شب پریشان گشته را آواز کن
غنچه باغ خموشی ایمن است از برگریز
لب ببند از گفتگو، خون در دل غماز کن
ماه صائب از نیاز خویش دایم زردروست
بی نیازی شیوه خود کن، به عالم ناز کن
این جواب آن که می گوید حکیم غزنوی
پادشاه امروز گشتی در جهان آواز کن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۹: بهر معنی های رنگین لفظ را پرداز کنغزل شمارهٔ ۶۰۷۱: سینه را از آرزو چون بی نیازان پاک کن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مطربا صبح است، قانون صبوحی ساز کن
دانه دل را سپند شعله آواز کن
هوش مصنوعی: ای مطرب، صبح شده است، پس لحن شادی را به آواز بیاور و دل را با نغمهات همچون عود در آتش شعلهور کن.
از ته دل چون سحر برکش نوای ساده ای
نقش بر بال تذروان چنگل شهباز کن
هوش مصنوعی: از عمق وجودت، همچون سپیده دم، آهنگی ساده و دلنشین سر بده که بر پرندگان جنگل بنشیند و سکونت کند.
سهل باشد پرده قانون خود را ساختن
می توانی، طالع ناساز ما را ساز کن
هوش مصنوعی: ساختن پردهای از قوانین خود کار آسانی است؛ اما تو میتوانی سرنوشت ناهماهنگ ما را تغییر دهی.
ناقه را ذوق حدی (بر) دارد از دل فکر بار
زیر بار غم منه دل را، حدی آغاز کن
هوش مصنوعی: ناقه، به واسطهی ذوق خود، در دلش آرزویی دارد. تحت فشار غمها نرو، دل را محکم کن و به زندگی ادامه بده.
در رکاب برق دارد پای، فیض صبحگاه
ای کم از شبنم، درین گلزار چشمی باز کن
هوش مصنوعی: پاهایش در کنار برق و روشنی صبح قرار دارد. ای صبح، تو هم به اندازه شبنم زیبا و دلنشینی، در این باغ میوهها و گلها، چشمی بگشا و ببین.
زیر کوه آهنین منت صیقل مرو
خانه آیینه دل را به می پرداز کن
هوش مصنوعی: در جایی زیر کوه عظیم و محکم، منتظر نباش که دیگران به تو کمک کنند. به جای این انتظار، با محبت و عشق دل خود را مانند آینه زیبا و شفاف کن.
ناخنی بر پرده های چنگ خواب آلود زن
عیش های شب پریشان گشته را آواز کن
هوش مصنوعی: یک انگشت بر تارهای چنگ خواب آلود بزن و شبهای آشفته را به نوای شاداب دعوت کن.
غنچه باغ خموشی ایمن است از برگریز
لب ببند از گفتگو، خون در دل غماز کن
هوش مصنوعی: غنچهی باغ سکوت از افتادن برگها در امان است. پس دندان بر روی زبان بگذار و از صحبت کردن دوری کن، تا دلت را در سکوت حفظ کنی.
ماه صائب از نیاز خویش دایم زردروست
بی نیازی شیوه خود کن، به عالم ناز کن
هوش مصنوعی: ماه صائب به خاطر نیازهایش همیشه پژمرده و زردرنگ است. اگر میخواهی بینیازی را در زندگیات تجربه کنی، باید با ناز و زیبایی با جهان اطرافت برخورد کنی.
این جواب آن که می گوید حکیم غزنوی
پادشاه امروز گشتی در جهان آواز کن
هوش مصنوعی: این جمله به کسی که درباره حکیم غزنوی سخن میگوید اشاره دارد و بیان میکند که او در دنیای امروز نیز محبوبیت و آوازهای دارد. به طور کلی، این نقل به اهمیت و نفوذ حکیم غزنوی در زمان خودش و نیز تأثیرش در زمانهای بعدی اشاره میکند.