غزل شمارهٔ ۶۰۷۱
سینه را از آرزو چون بی نیازان پاک کن
از دل بی مدعا خون در دل افلاک کن
برنمی آیی به شرم نوبهار رستخیز
دانه خود را بسوزان، آنگهی در خاک کن
تا نیفتاده است از پرگار، غربال بدن
خرمن خود را به چندین چشم از غش پاک کن
در طریق جانفشانی از شراری کم مباش
خرده جان صرف آن رخسار آتشناک کن
بر امید صبحدم شب را به غفلت مگذران
فیض صبح از آه سرد خویشتن ادراک کن
هیزم تر بیش ازین مفروش پیش عارفان
دست کوتاه از عصا و شانه و مسواک کن
انتظار مرگ بی پروا کشیدن کاهلی است
راه خود نزدیک چون پروانه چالاک کن
چند بر بستر نهی پهلو چو خواب آلودگان؟
چون سبکروحان کمند وحدت از فتراک کن
یوسف سیمین بدن را با قبا در بر مکش
از نسیم صبحدم چون گل گریبان چاک کن
در زمین پاک ریزد دانه ابر نوبهار
گوهر شهوار خواهی چون صدف دل پاک کن
تا درین بستان به کف داری عنان اختیار
گریه ای، صائب به عذر کجروی چون تاک کن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سینه را از آرزو چون بی نیازان پاک کن
از دل بی مدعا خون در دل افلاک کن
هوش مصنوعی: دل خود را از آرزوهای بیفایده پاک کن و مانند کسانی که بینیاز هستند، خالص و ساده زندگی کن. درونت را از غم و اندوهی که به دل آسمان میزند پر کن.
برنمی آیی به شرم نوبهار رستخیز
دانه خود را بسوزان، آنگهی در خاک کن
هوش مصنوعی: بهار و زمان رستاخیز نزدیک است و تو هنوز شرمگین و بیعملی. باید خودت را فدای تغییر کنی و سپس در دل زمین بذارید.
تا نیفتاده است از پرگار، غربال بدن
خرمن خود را به چندین چشم از غش پاک کن
هوش مصنوعی: تا زمانی که دانهها از غربال رد نشدهاند، به طور دقیق و با دقت به بررسی و پاکسازی خرمن خود بپرداز.
در طریق جانفشانی از شراری کم مباش
خرده جان صرف آن رخسار آتشناک کن
هوش مصنوعی: در راه فداکاری و ایثار، از هیچ فعالیتی غافل نشو؛ حتی اگر جان کوچکی از خود بدهی، آن را صرف جمال پرشور او کن.
بر امید صبحدم شب را به غفلت مگذران
فیض صبح از آه سرد خویشتن ادراک کن
هوش مصنوعی: امید به صبح را از دست نده و شب را بیتوجهی نکن. برای درک زیبایی صبح، احساسات و ناامیدیهای خود را بشناس.
هیزم تر بیش ازین مفروش پیش عارفان
دست کوتاه از عصا و شانه و مسواک کن
هوش مصنوعی: هیزم تازه را بیشتر از این جلوی عارفان نگذار، زیرا آنها از وسایل دنیا مانند عصا و شانه و مسواک بینیاز هستند.
انتظار مرگ بی پروا کشیدن کاهلی است
راه خود نزدیک چون پروانه چالاک کن
هوش مصنوعی: انتظار مرگ بدون هیچ تلاشی نشانهی تنبلی است؛ راهت را نزدیک کن و مانند پروانهای سریع و فعال باش.
چند بر بستر نهی پهلو چو خواب آلودگان؟
چون سبکروحان کمند وحدت از فتراک کن
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی به خواب بروی و بر بستر دراز بکشی؟ وقتی روحهای سبک و آزاد در دام اتحاد گرفتار شدهاند، از خواب بیدار شو و اقدام کن.
یوسف سیمین بدن را با قبا در بر مکش
از نسیم صبحدم چون گل گریبان چاک کن
هوش مصنوعی: یوسف زیبا را در آغوش خود نگیر، زیرا نسیم صبح او را مثل گلی چاکدل میکند.
در زمین پاک ریزد دانه ابر نوبهار
گوهر شهوار خواهی چون صدف دل پاک کن
هوش مصنوعی: در زمین پاک، باران بهاری دانههای گرانبها میریزد. اگر میخواهی مانند صدفی باشی که گوهر در دل دارد، دل خود را پاک کن.
تا درین بستان به کف داری عنان اختیار
گریه ای، صائب به عذر کجروی چون تاک کن
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این باغ قدرت اختیار داری و میتوانی گریه کنی، صائب، به دلایل نادرست و انحرافی مانند تاک، عذرخواهی کن.