گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۶۵

چون سکندر خانه عمر از اثر آباد کن
این بنای سست پی را آهنین بنیاد کن
می شود وقتی که فریادت شود فریادرس
تا نفس در سینه داری ناله و فریاد کن
سرو را تشریف آزادی به رعنایی فکند
بنده خود کن، ز رعنایی مرا آزاد کن
روزگار کامرانی را زکاتی لازم است
در حریم شعله ما را ای سمندر یاد کن
نیست غیر از عشق خضری در بیابان وجود
هر کجا گم گشته ای یابی، به عشق ارشاد کن
چند ای گل جلوه در کار تماشایی کنی؟
بینوایان قفس را هم به برگی یاد کن
می رساند موج کشتی را به ساحل بی خطر
صبر بر جور ادیب و سیلی استاد کن
گر دو صد تیغ زبان باشد ترا در عرض حال
در نیام خامشی چون سوسن آزاد کن
از کمند پیچ و تاب عشق صائب سر مپیچ
همچو جوهر ریشه محکم در دل فولاد کن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون سکندر خانه عمر از اثر آباد کن
این بنای سست پی را آهنین بنیاد کن
هوش مصنوعی: به مانند سکندر، تلاش کن تا زندگی‌ات را به گونه‌ای بسازی که محکم و پایدار باشد و بنای ضعیف و ناپایدار را به استحکام تغییر دهی.
می شود وقتی که فریادت شود فریادرس
تا نفس در سینه داری ناله و فریاد کن
هوش مصنوعی: زمانی که فریادت به گوش کسی برسد که به تو کمک کند، همچنان که نفس در سینه داری، به ناله و فریاد بپرداز.
سرو را تشریف آزادی به رعنایی فکند
بنده خود کن، ز رعنایی مرا آزاد کن
هوش مصنوعی: سرو با زیبایی و جلال خود فضایی آزاد و بی‌مانع را به وجود آورده است. ای معشوق، من را از قید و بندها آزاد کن تا بتوانم از شکوه و زیبایی تو بهره‌مند شوم.
روزگار کامرانی را زکاتی لازم است
در حریم شعله ما را ای سمندر یاد کن
هوش مصنوعی: برای بهره‌مندی از روزگار خوشی، باید بهایی پرداخت کنیم. ای سمندر، در یاد ما باش، در آتش وجود ما.
نیست غیر از عشق خضری در بیابان وجود
هر کجا گم گشته ای یابی، به عشق ارشاد کن
هوش مصنوعی: عشق خضر تنها چیزی است که در بیابان وجود دارد. هر کجا که گم شده‌ای، اگر به عشق روی بیاوری، راه را پیدا خواهی کرد.
چند ای گل جلوه در کار تماشایی کنی؟
بینوایان قفس را هم به برگی یاد کن
هوش مصنوعی: چه مدت می‌خواهی در زیبایی خود به تماشای دیگران بپردازی؟ حتی کسانی که در قفس گرفتارند را هم به یاد بیاور.
می رساند موج کشتی را به ساحل بی خطر
صبر بر جور ادیب و سیلی استاد کن
هوش مصنوعی: تحمل کردن سختی‌ها و ناملایمتی‌های زندگی، همانند صبر در برابر بی‌عدالتی‌های ادیبان و برخوردهای ناعادلانه استادان، انسان را به آرامش و امنیت می‌رساند. در واقع، اگر بتوانیم صبور باشیم و با چالش‌ها مقابله کنیم، به سرزمین امن و سعادتی خواهیم رسید.
گر دو صد تیغ زبان باشد ترا در عرض حال
در نیام خامشی چون سوسن آزاد کن
هوش مصنوعی: اگر زبانت پر از تیغ باشد و در حال صحبت کردن به تو آسیب برساند، بهتر است که خاموشی را برگزینی و مانند گل سوسن آزاد و بی‌دغدغه باشی.
از کمند پیچ و تاب عشق صائب سر مپیچ
همچو جوهر ریشه محکم در دل فولاد کن
هوش مصنوعی: به عشق و هیجانات آن تسلیم نشو و سعی کن مانند جوهر، ریشه‌ای محکم و استوار در دل خود داشته باش.