گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۶۳

می گدازد شیشه دل را می رنگین حسن
دل ز ساغر می برد صهبای دل شیرین حسن
نوبهار خنده گل در گریبان بگذرد
عالم افروزی کند چون خنده رنگین حسن
خویش را در کوچه بند آستین می افکند
پنجه موسی ز شرم ساعد سیمین حسن
عشق را نتوان به رنگ و بو شکار خویش کرد
دست خالی آید از گلشن برون گلچین حسن
بلبلان را روی گرم گل نوا پرداز کرد
آتشین گفتار گردد عشق از تلقین حسن
بوی آن سیب زنخدان زنده دل دارد مرا
ورنه عاشق پروری کفرست در آیین حسن
از شبیخون هوس گلزار عصمت ایمن است
تا چراغ شرم سوزان است بر بالین حسن
صرصر بی اعتدالی در بهار عشق نیست
رنگ و بو هرگز نمی بازد گل (و) نسرین حسن
در تماشاخانه فردوس خون خود خورد
دیده هر کس که چون صائب بود گلچین حسن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می گدازد شیشه دل را می رنگین حسن
دل ز ساغر می برد صهبای دل شیرین حسن
هوش مصنوعی: دل آدمی مثل شیشه است که تحت تأثیر زیبایی‌ها و جذابیت‌های عشق می‌سوزد و به رنگ می‌آید. همچنین، خوش‌عطر و شیرین بودن عشق مانند نوشیدنی‌ای است که از جام دل می‌ریزد و حالت خاصی به دل می‌بخشد.
نوبهار خنده گل در گریبان بگذرد
عالم افروزی کند چون خنده رنگین حسن
هوش مصنوعی: بهار با خندیدن گل‌ها به زندگی تازه‌ای می‌افزاید و مانند لبخند زیبا و رنگارنگ خوشبختی، روشنایی و شادابی به عالم می‌بخشد.
خویش را در کوچه بند آستین می افکند
پنجه موسی ز شرم ساعد سیمین حسن
هوش مصنوعی: در کوچه، وقتی که فردی خود را می‌پوشاند، از سر شرم دستش را به سمت آستینش می‌برد، گویی مانند موسی که تحت تاثیر احساساتش قرار گرفته است، نمی‌تواند زیبایی ظاهری را پنهان کند.
عشق را نتوان به رنگ و بو شکار خویش کرد
دست خالی آید از گلشن برون گلچین حسن
هوش مصنوعی: عشق را نمی‌توان با ظاهر و زینت‌های بیرونی به دست آورد. کسی که بدون درک واقعی وارد می‌شود، نمی‌تواند از زیبایی‌ها بهره‌برداری کند.
بلبلان را روی گرم گل نوا پرداز کرد
آتشین گفتار گردد عشق از تلقین حسن
هوش مصنوعی: پرندگان عاشق با نغمه‌های دل‌انگیز خود بر روی گل‌ها آواز می‌خوانند و این شعر نشان‌دهنده‌ی این است که عشق به واسطه زیبایی و جذابیتِ واقعی ایجاد می‌شود.
بوی آن سیب زنخدان زنده دل دارد مرا
ورنه عاشق پروری کفرست در آیین حسن
هوش مصنوعی: بویی که از آن سیب زنخدان می‌آید، دل مرا زنده و شاداب می‌کند. اگر این بوی دلپذیر نبود، عشق ورزیدن به زیبایی‌ها در واقع چیزی جز نیرنگ نیست.
از شبیخون هوس گلزار عصمت ایمن است
تا چراغ شرم سوزان است بر بالین حسن
هوش مصنوعی: تا زمانی که چراغ شرم بر سر بستر زیبایی روشن است، باغ امن و آرامش از هوس‌ها مصون است.
صرصر بی اعتدالی در بهار عشق نیست
رنگ و بو هرگز نمی بازد گل (و) نسرین حسن
هوش مصنوعی: در فصل بهار عشق، طوفان‌های شدید و ناپایدار وجود ندارد. هرگز گل و نسرین عطر و زیبایی خود را از دست نمی‌دهند.
در تماشاخانه فردوس خون خود خورد
دیده هر کس که چون صائب بود گلچین حسن
هوش مصنوعی: در باغ بهشت، هر کسی که به تماشای زیبایی‌های عشق نشسته، مثل صائب که شاعر معروفی است، باید در غم و اندوه خود غرق شود و گریه کند.