گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۵۶

غنچه سان مهر خموشی بر لب گفتار زن
یا چو لب وا کردی از هم غوطه ها در خار زن
جانب سنبل عزیز و خاطر گل نازک است
نغمه خونین گره در غنچه منقار زن
چند خواهی پای در گل بود در صحن چمن؟
ای گل کاهل شبیخونی بر آن دستار زن
بگسل از سررشته تسبیح ای کوتاه بین
حلقه بر موی میان کفر چون زنار زن
اختیار باغ در دست رضای بلبل است
رخصت از بلبل بگیر آنگه در گلزار زن
رو گشاده چون هدف در خاکدان دهر باش
خنده رنگین به پیکان چون لب سوفار زن
چاره آیینه رسوا، شکستن می کند
حرف حق تا نشنوی منصور را بر دار زن
نیست دستار ترا از طره بهتر هیچ گل
شاخ گل گو در هوایش بر زمین دستار زن
روی گرمی از تو دارد چشم، کلک ترزبان
نیش برقی بر رگ این ابر گوهربار زن
چاشنی هر دهن را یافتی صائب برو
بوسه چندی به رغبت بر دهان یار زن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غنچه سان مهر خموشی بر لب گفتار زن
یا چو لب وا کردی از هم غوطه ها در خار زن
هوش مصنوعی: مانند یک غنچه، سکوت را بر لبان خود بگذار و چیزی نگو. یا وقتی که لب‌های خود را باز می‌کنی، از دریای مشکلات و دردها پرهیز کن.
جانب سنبل عزیز و خاطر گل نازک است
نغمه خونین گره در غنچه منقار زن
هوش مصنوعی: محبت به سنبل زیبا و دلنوشته گل ظریف است. صدای دل‌خراش و رنج‌آور در دل من مانند چنگی است که در گلی نهفته شده باشد.
چند خواهی پای در گل بود در صحن چمن؟
ای گل کاهل شبیخونی بر آن دستار زن
هوش مصنوعی: چقدر می‌خواهی در گل و لای بمانی و از زیبایی‌های باغ غافل باشی؟ ای گل تنبل، بهتر است برخیزی و به زندگی‌ات رنگ و بویی ببخشی.
بگسل از سررشته تسبیح ای کوتاه بین
حلقه بر موی میان کفر چون زنار زن
هوش مصنوعی: از بند و زنجیرهای محدود کننده‌ی خود رها شو و به دیدگاه وسیع‌تری دست پیدا کن، زیرا همچون حلقه‌ای که در موهای یک زنار قرار دارد، نمی‌توانی تنها به یک جنبه از واقعیت نگاه کنی.
اختیار باغ در دست رضای بلبل است
رخصت از بلبل بگیر آنگه در گلزار زن
هوش مصنوعی: درختان و گل‌های باغ تنها تحت کنترل بلبل هستند. برای آنکه به گلزار بروی و از زیبایی‌اش بهره‌مند شوی، باید ابتدا اجازه بلبل را بگیری.
رو گشاده چون هدف در خاکدان دهر باش
خنده رنگین به پیکان چون لب سوفار زن
هوش مصنوعی: چهره‌ات را زیبا و پرنشاط نگه‌دار، همان‌طور که هدفی در این دنیای خاکی است. لبخندت را با رنگ و زندگی پر کن، مانند صدا و نغمه‌ای شیرین و دل‌نواز.
چاره آیینه رسوا، شکستن می کند
حرف حق تا نشنوی منصور را بر دار زن
هوش مصنوعی: برای فرار از رسوایی، حقیقت را تحریف می‌کند تا نگذاری صدای حقیقت را بشنوی، در حالی که منصور بر چوبه‌دار است.
نیست دستار ترا از طره بهتر هیچ گل
شاخ گل گو در هوایش بر زمین دستار زن
هوش مصنوعی: هیچ گلی زیباتر از موهای تو نیست، بنابراین ای گل، در هوای تو بر روی زمین سر به زیر بینداز و خود را آرایش کن.
روی گرمی از تو دارد چشم، کلک ترزبان
نیش برقی بر رگ این ابر گوهربار زن
هوش مصنوعی: چشمم به گرمی محبت تو روشن است، نیش و زهر زبانی چون برق بر رگ این ابر پر از گوهر بزن.
چاشنی هر دهن را یافتی صائب برو
بوسه چندی به رغبت بر دهان یار زن
هوش مصنوعی: هرگاه به دلخواه و خواسته‌ات از کسی چیزی پیدا کردی، پیشنهاد می‌کنم که با محبت چندین بار او را ببوسی.