غزل شمارهٔ ۶۰۵
گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را
به دست دیو سپردیم خاتم جم را
حریم سینه عاشق عجب شبستانی است
که یک هواست در او شمع سور و ماتم را
مکن به عشق سخن نقل ای خرد برخیز
که به ز نقل مکان نیست نقل، ملزم را
اگر تپیدن دل ترجمان نمی گردید
که می شناخت درین تیره خاکدان غم را؟
زمانه ای است که با صد گره گشا خورشید
گره ز دل نتواند گشود شبنم را
چه حاجت است مسیحا به گفتگو آید؟
حجاب، شاهد عصمت بس است مریم را
به روی زنده دلی آفتاب خنده زند
که همچو صبح تواند شمرده زد دم را
محرران سخن، شاه بیت ابرویند
ز روی نسخه تشریح، روی عالم را
نماند فیض درین خشک طینتان صائب
مگر به آب رسانیم خاک حاتم را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را
به دست دیو سپردیم خاتم جم را
هوش مصنوعی: ما موهای پر پیچ و خم خود را به بیگانگان سپردیم و انگشتر گرانبهای جمشید را به دیو دادیم.
حریم سینه عاشق عجب شبستانی است
که یک هواست در او شمع سور و ماتم را
هوش مصنوعی: سینهی عاشق فضای عجیبی است که در آن حس و حال شادی و غم به طور همزمان وجود دارد. در اینجا، مانند یک مهمانی بزرگ، هر دو احساس با هم حاضرند.
مکن به عشق سخن نقل ای خرد برخیز
که به ز نقل مکان نیست نقل، ملزم را
هوش مصنوعی: در عشق، فقط حرف زدن کافی نیست؛ ای خرد، برخیز و عمل کن. چرا که تغییر محل و جابهجایی، مهمتر از صرفاً صحبت کردن درباره عشق است.
اگر تپیدن دل ترجمان نمی گردید
که می شناخت درین تیره خاکدان غم را؟
هوش مصنوعی: اگر ضربان قلب نمیتوانست احساسات را بیان کند، آیا دل نمیدانست در این دنیای پر از غم و اندوه چه احساسی دارد؟
زمانه ای است که با صد گره گشا خورشید
گره ز دل نتواند گشود شبنم را
هوش مصنوعی: در این زمانه، حتی با تمام تلاشها و نور خورشید، نمیتوان درد و مشکلات دل را برطرف کرد و شبنم نمایانگر لطافت و زیبایی نیز نمیتواند کمک کند.
چه حاجت است مسیحا به گفتگو آید؟
حجاب، شاهد عصمت بس است مریم را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نیازی نیست مسیحا (نجاتدهنده) در مورد معجزات خود صحبت کند، زیرا مریم (مادر حضرت عیسی) خود به تنهایی نمایانگر پاکی و قداست است و وجود او به تنهایی کافی است.
به روی زنده دلی آفتاب خنده زند
که همچو صبح تواند شمرده زد دم را
هوش مصنوعی: در چهره فردی شاداب و زنده، نور خنده و شادی مانند نور خورشید میتابد، چرا که این فرد همانند صبح نیز میتواند به آرامی و به دقت، لحظهها را بیان کند و زندگی را جلوهگر سازد.
محرران سخن، شاه بیت ابرویند
ز روی نسخه تشریح، روی عالم را
هوش مصنوعی: نویسندگان و شاعران چونانی هستند که زیبایی ابروها، آنها را از روی نسخهای که خلق کردهاند، میتوان دید؛ آنها چهرهی عالم را از دیدگاه خود توصیف میکنند.
نماند فیض درین خشک طینتان صائب
مگر به آب رسانیم خاک حاتم را
هوش مصنوعی: در این متن به این نکته اشاره میشود که اگر بخواهیم از خاک بیروح و بیثمر بهرهبرداری کنیم، باید آن را سیراب کنیم و زندگی ببخشیم. به عبارتی، برای اینکه ماده بیجان و بیفایدهای به نتیجه برسد، نیاز به آب و زندگی داریم. همچنین، به خاک حاتم، که نماد سخاوت و بخشندگی است، اشاره شده تا نشان دهد باید دل و جان در کارها به کار برد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۶۰۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1403/04/26 12:06
سارا
اگر تپیدن دل ترجمان نمی گردید
که می شناخت در این تیره خاکدان غم را

صائب