گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۳۵

تا به کی پوشیده از همصحبتان ساغر زدن؟
در گره تا چند آب خویش چون گوهر زدن؟
در گلستانی که باشد چشم بلبل در کمین
پیش ما معراج بی دردی است گل بر سر زدن
پرتو خورشید را با خاک یکسان کرده است
بی طلب هر جای رفتن، حلقه بر هر در زدن
گفتگوی عشق با افسردگان روزگار
بر رگ سنگ است از بی حاصلی نشتر زدن
تا درین بستانسرا پای تو در گل محکم است
کوته اندیشی بود چون سرو دامان بر زدن
قامتت چون حلقه گردد چشم عبرت باز کن
کز جهان سفله می باید ترا بر در زدن
تا اسیر چرخی از شکر و شکایت دم مزن
دل سیه سازد نفس در زیر خاکستر زدن
هر که را از عشق عودی در دل پر آتش است
از مروت نیست گل بر روزن مجمر زدن
سکه مردان نداری، معرفت کم خرج کن
فتنه ها دارد به نام پادشاهان زر زدن
گر نریزی آبروی خویش را صائب به خاک
در همین جا می توانی غوطه در کوثر زدن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به کی پوشیده از همصحبتان ساغر زدن؟
در گره تا چند آب خویش چون گوهر زدن؟
هوش مصنوعی: تا کی باید به تنهایی و سکوت به نوشیدن بپردازیم؟ به چه مدت باید در جمع دوستان، مانند گوهری در گره، از ابراز احساسات و عواطف خود دوری کنیم؟
در گلستانی که باشد چشم بلبل در کمین
پیش ما معراج بی دردی است گل بر سر زدن
هوش مصنوعی: در باغی که بلبل مراقب و منتظر ماست، خوشحالی و شادی واقعی به معنای غم و درد نداشتن است و در این حالت، هر چه بر سر گل‌ها بریزیم، زیبا و دل‌نشین است.
پرتو خورشید را با خاک یکسان کرده است
بی طلب هر جای رفتن، حلقه بر هر در زدن
هوش مصنوعی: خورشید نور خود را به همه جا پخش کرده و به راحتی و بدون این که از کسی چیزی بخواهد، به هر جا می‌رود و در هر در و دری می‌زند.
گفتگوی عشق با افسردگان روزگار
بر رگ سنگ است از بی حاصلی نشتر زدن
هوش مصنوعی: عشق با کسانی که از زندگی ناامید شده‌اند به گونه‌ای است که مانند زخم زدن بر سنگ است؛ چرا که این گفتگو بی‌فایده و نتیجه‌اش هیچ‌چیز نیست.
تا درین بستانسرا پای تو در گل محکم است
کوته اندیشی بود چون سرو دامان بر زدن
هوش مصنوعی: تا زمانی که پای تو در این باغ بر روی گل‌ها استوار و محکم است، این نادانی است که همچون سرو بزرگ و بلند بر روی گل‌ها راه بروی و آن‌ها را زیر پا بگذاری.
قامتت چون حلقه گردد چشم عبرت باز کن
کز جهان سفله می باید ترا بر در زدن
هوش مصنوعی: اگر قامت تو همچون حلقه‌ای باشد، باید چشمان عبرت و بصیرتت را باز کنی، زیرا برای ورود به دنیایی بهتر و دوری از انسان‌های پست، نیاز است که به خودت بیایی و جدی‌تر به زندگی ات نگاه کنی.
تا اسیر چرخی از شکر و شکایت دم مزن
دل سیه سازد نفس در زیر خاکستر زدن
هوش مصنوعی: تا وقتی که در جستجوی لذت‌ها و شکایت‌ها هستی، چیزی نگو. زیرا این احساسات تیره و غمگینت می‌کنند و می‌توانند تو را به درد و رنج برسانند، حتی اگر در ظاهر چیزی به چشم نیاید.
هر که را از عشق عودی در دل پر آتش است
از مروت نیست گل بر روزن مجمر زدن
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش عشقی سوزان دارد، از انسانیت به دور است اگر بگذارد که گل را بر دهانه‌ی آتش بسوزانند.
سکه مردان نداری، معرفت کم خرج کن
فتنه ها دارد به نام پادشاهان زر زدن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در زندگی موفق باشی، باید به ارزش‌های انسانی و دانایی اهمیت بدهی و در عوض به دنبال ثروت مادی نباشی. دنیا پر از مشکلات و بحران‌هاست که گاهی به خاطر قدرت‌طلبی و پول‌پرستی به وجود می‌آید. پس بهتر است با بصیرت و خرد خود به تحلیل اوضاع بپردازی و از افتادن در دام ترفندهای فریبنده بپرهیزی.
گر نریزی آبروی خویش را صائب به خاک
در همین جا می توانی غوطه در کوثر زدن
هوش مصنوعی: اگر حرمت و اعتبار خود را زیر سوال نبری، می‌توانی در همین مکان از نعمت‌های زندگی بهره‌مند شوی و به شادی و خوشی بپردازی.