گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۳۳

باده بی لعل لب دلبر نمی باید زدن
غوطه در دریای بی گوهر نمی باید زدن
با حیا نتوان ز لعل دلبران سیراب شد
کوزه سربسته بر کوثر نمی باید زدن
نیست چین در کار آن پیشانی واکرده را
صفحه آیینه را مسطر نمی باید زدن
رنج باریک آورد آمیزش سیمین بران
سر برون چون رشته از گوهر نمی باید زدن
رخنه ای زندان گردون را به جز تسلیم نیست
در قفس بیهوده بال و پر نمی باید زدن
خواب آسایش گرانسنگ است خون مرده را
بر رگ این غافلان نشتر نمی باید زدن
تا به آن خشک چون آیینه بتوان ساختن
قطره در ظلمت چو اسکندر نمی باید زدن
زردرویی می کند یکسان به خاک تیره ات
حلقه چون خورشید بر هر در نمی باید زدن
تشنه چشمان آب و رنگ از لعل، صائب می برند
در حضور زاهدان ساغر نمی باید زدن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باده بی لعل لب دلبر نمی باید زدن
غوطه در دریای بی گوهر نمی باید زدن
هوش مصنوعی: نمی‌توان از شراب بدون لب‌های زیبای معشوق نوشید و غوطه‌ور شدن در دریای بی‌استعداد بی‌فایده است.
با حیا نتوان ز لعل دلبران سیراب شد
کوزه سربسته بر کوثر نمی باید زدن
هوش مصنوعی: انسان شرمنده نمی‌تواند از زیبایی‌های محبوبان سیراب شود، زیرا برای نوشیدن از چشمه‌های زلال، باید ظرفی باز داشت و نه ظرفی بسته.
نیست چین در کار آن پیشانی واکرده را
صفحه آیینه را مسطر نمی باید زدن
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که زیبایی و جذابیت ظاهری فردی خاص به قدری گویای خود است که نیازی به زینت یا تغییر ندارد. مثل این است که بازتاب تصویر او در آینه، بدون هیچ تغییری خود را نشان می‌دهد و نیازی به بهبود یا اصلاح ندارد.
رنج باریک آورد آمیزش سیمین بران
سر برون چون رشته از گوهر نمی باید زدن
هوش مصنوعی: رنج و زحمت باعث می‌شود که زیبایی و ارزش واقعی به وجود بیاید، مانند رشته‌ای که از مروارید ساخته شده و نمی‌توان آن را برید و از بین برد؛ چرا که آن ارزش و زیبایی را از بین می‌برد.
رخنه ای زندان گردون را به جز تسلیم نیست
در قفس بیهوده بال و پر نمی باید زدن
هوش مصنوعی: تنها راهی که برای آزاد شدن از قید و بند زندگی وجود دارد، تسلیم است. در قفس که از نظر وجودی محدود است، پرواز بی‌فایده است.
خواب آسایش گرانسنگ است خون مرده را
بر رگ این غافلان نشتر نمی باید زدن
هوش مصنوعی: آرامش و آسایش خواب بسیار ارزشمندی است و نباید بر زخم‌های دل افرادی که در غفلت به سر می‌برند، ضربه‌ای وارد کرد.
تا به آن خشک چون آیینه بتوان ساختن
قطره در ظلمت چو اسکندر نمی باید زدن
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی در شرایط سخت و تاریک چیزی را بسازی، مانند قطره‌ای که بر سطح خشک و سردی مانند آیینه می‌نشیند، نباید به آسانی تسلیم شوی و باید مانند اسکندر عمل کنی.
زردرویی می کند یکسان به خاک تیره ات
حلقه چون خورشید بر هر در نمی باید زدن
هوش مصنوعی: زردرویی مانند خورشید بر روی خاک تیره می‌تابد، اما نمی‌توان بر همه درها کوبید و انتظار داشت که همیشه در باز شود.
تشنه چشمان آب و رنگ از لعل، صائب می برند
در حضور زاهدان ساغر نمی باید زدن
هوش مصنوعی: چشمان تشنه‌ای که به زیبایی و رنگین‌کمانی از شراب شوق دارند، نباید در جمع زاهدان، ساغر را به دست بگیرد و نوشید.