گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۳۲

باده با رندان صافی سینه می باید زدن
حسن اگر داری در آیینه می باید زدن
چون سر خورشید با یک داغ نتوان ساختن
نقش داغ تازه ای بر سینه می باید زدن
صبح شنبه می زداید زنگ از دل بی شراب
باده روشن شب آدینه می باید زدن
نافه از خون خوردن پنهان شود مشکین نفس
باده زیر خرقه پشمینه می باید زدن
در جگر صد سوزن الماس می باید شکست
بعد ازان بر خرقه خود پینه می باید زدن
قسمت خود بین نمی گردد زلال زندگی
ای سکندر سنگ بر آیینه می باید زدن
دردمندی از فلک تعلیم می باید گرفت
هر سر مه ناخنی بر سینه می باید زدن
گر نمی خواهی که فردا هیزم دوزخ شوی
تیشه بر پای درخت کینه می باید زدن
در شهواری که می گویند، در جیب دل است
خویش را بر قلب این گنجینه می باید زدن
صحبت اهل زمان صائب ندارد نشأه ای
می به یاد مردم پیشینه می باید زدن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باده با رندان صافی سینه می باید زدن
حسن اگر داری در آیینه می باید زدن
هوش مصنوعی: برای لذت بردن از شراب و نشئه‌اش، باید در کنار رندان و دوستان خوش‌سیرت به خاطر زیبایی و فرح درون، به دل شاد زندگی کرد و این شادی را در آیینه وجود خود منعکس کرد.
چون سر خورشید با یک داغ نتوان ساختن
نقش داغ تازه ای بر سینه می باید زدن
هوش مصنوعی: وقتی نتوانی نشانی از خورشید بر روی سینه‌ات به جا بگذاری، باید نشانه‌ای جدید و زنده بر روی خود برجای گذاری.
صبح شنبه می زداید زنگ از دل بی شراب
باده روشن شب آدینه می باید زدن
هوش مصنوعی: صبح شنبه، زنگ دل که به خاطر بی‌شرابی رنجیده است، از بین می‌رود و باده‌ای که شب جمعه خورده شده، باید دوباره نوشیده شود.
نافه از خون خوردن پنهان شود مشکین نفس
باده زیر خرقه پشمینه می باید زدن
هوش مصنوعی: نافه که نوعی گل است، به خاطر خوردن خون (اشاره به درد و رنج) پنهان می‌شود، و بوی خوشی همانند مشک از خود ساطع می‌کند. حالا مسلماً برای کسی که در عذاب است، نوشیدن باده (که می‌تواند سمبلی از شادی و رهایی باشد) زیر لباس پشمی احساس می‌شود.
در جگر صد سوزن الماس می باید شکست
بعد ازان بر خرقه خود پینه می باید زدن
هوش مصنوعی: برای پیشرفت و رسیدن به هدف‌های با ارزش، باید سختی‌ها را تحمل کرد و دردهای زیادی را پشت سر گذاشت. پس از آن، باید با زحمات و تجربیات به دست آمده، خود را بسازیم و تلاش کنیم تا به موفقیت برسیم.
قسمت خود بین نمی گردد زلال زندگی
ای سکندر سنگ بر آیینه می باید زدن
هوش مصنوعی: زندگی همیشه به سادگی و روشنی نیست و انسان‌ها نمی‌توانند سرنوشت خود را به راحتی تغییر دهند. مانند سکندر که برای شکستن تصویر خوب یا زیبا به سنگی نیاز دارد، ما نیز برای عبور از مشکلات و چالش‌ها باید با سختی‌ها مواجه شویم.
دردمندی از فلک تعلیم می باید گرفت
هر سر مه ناخنی بر سینه می باید زدن
هوش مصنوعی: برای درمان دردها، باید از آسمان (نیروهای بالاتر) یاد بگیریم و هر فردی که دردی را احساس می‌کند، باید گاهی به خودش زخم بزند تا به عمق دردش پی ببرد.
گر نمی خواهی که فردا هیزم دوزخ شوی
تیشه بر پای درخت کینه می باید زدن
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی که فردا عذاب و آتش جهنم را تجربه کنی، باید کینه و غضب را از خود دور کنی و با آن مقابله کنی.
در شهواری که می گویند، در جیب دل است
خویش را بر قلب این گنجینه می باید زدن
هوش مصنوعی: در این دنیا، آنچه که به عنوان زیبایی و جذابیت شناخته می‌شود، در دل هر فرد به شکلی خاص وجود دارد و باید با عشق و محبت به آن گنجینه درونی مراجعه کرد.
صحبت اهل زمان صائب ندارد نشأه ای
می به یاد مردم پیشینه می باید زدن
هوش مصنوعی: گفت‌و‌گوی افراد زمانه‌ ما ارزش ندارد، باید برای یادآوری تاریخ و گذشته، نوشیدنی‌ای به یاد مردم پیشین مصرف کرد.