گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۲

ز آه سرد چه پرواست حسن سرکش را؟
نسیم، بال و پر سرکشی است آتش را
به خط تسلی ازان لعل آبدار شدم
که خاک می کشد از آب بهتر آتش را
ز برق شوخی او ریخت کوه قاف از هم
نهان به شیشه چسان سازم آن پریوش را؟
عنان برگ خزان دیده در کف بادست
چگونه جمع کنم این دل مشوش را؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز آه سرد چه پرواست حسن سرکش را؟
نسیم، بال و پر سرکشی است آتش را
هوش مصنوعی: نگران آه سرد من نباش، چرا که نسیم باعث شده تا آتش سرکشی بیشتری پیدا کند و بال و پر بگیرد.
به خط تسلی ازان لعل آبدار شدم
که خاک می کشد از آب بهتر آتش را
هوش مصنوعی: از زیبایی لبی که مانند دُرّی درخشان است، به آرامش و تسلی دست یافتم؛ زیرا می‌دانم که خاک به خاطر آب، از آتش نیز برتر می‌شود.
ز برق شوخی او ریخت کوه قاف از هم
نهان به شیشه چسان سازم آن پریوش را؟
هوش مصنوعی: به خاطر شوخی و طنز او، کوه قاف که سمبلی از عظمت و استحکام است، از هم پاشیده و پنهان شده است. حالا من چگونه می‌توانم آن پریشان و زیبا را در شیشه جای دهم و به نمایش بگذارم؟
عنان برگ خزان دیده در کف بادست
چگونه جمع کنم این دل مشوش را؟
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم این دل بی‌قرار را در دست بگیرم، در حالی که برگ‌های خزان مثل باد در حال پراکنده شدن هستند؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۰۲ به خوانش عندلیب