گنجور

غزل شمارهٔ ۵۹۸

مکن ز ساده دلی خرج چشم بد خود را
نگاه دار چو آیینه در نمد خود را
نمی توان نفس از دار و گیر عقل کشید
به زور می برهانید از خرد خود را
کسی که بر سخن اهل حق نهد انگشت
برهنه بر دم شمشیر می زند خود را
مقام زنده دلان نیست خاکدان جهان
به زندگی مگذارید در لحد خود را
ز حمل بار امانت به تنگ می آیید
به مردمان منمایید معتمد خود را
ز قید نفس، ترا عقل می کند آزاد
که ماه مصر به تدبیر می خرد خود را
کجا ز بوته دوزخ خلاص خواهد یافت؟
کسی که پاک نکرده است از حسد خود را
مشو ز گرد کسادی غمین که از ساحل
رساند موج به دریا ز دست رد خود را
مکن شتاب که جان می برد به صبر برون
شناوری که به سیلاب می دهد خود را
اگر چه عشق مجازی بود نمکچش عشق
نمکچشی است که بر دیگ می زند خود را
ز حرف نیک و بد خلق هر که شد خاموش
خلاص می کند از طعن نیک و بد خود را
حسد به اهل حسد کار می کند صائب
چنان که آتش سوزنده می خورد خود را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مکن ز ساده دلی خرج چشم بد خود را
نگاه دار چو آیینه در نمد خود را
هوش مصنوعی: دست از ساده‌دلی بردار و هزینه‌ی حسد و بدخواهی‌ات را صرف نکن. مانند یک آینه، خودت را در درونت حفظ کن.
نمی توان نفس از دار و گیر عقل کشید
به زور می برهانید از خرد خود را
هوش مصنوعی: نمی‌توان با زور و فشار، نفس و روح را از دل و اندیشه‌ی عقل جدا کرد؛ چرا که عقل به صورت طبیعی ما را از آنچه که هستیم و باور داریم، رها نمی‌سازد.
کسی که بر سخن اهل حق نهد انگشت
برهنه بر دم شمشیر می زند خود را
هوش مصنوعی: کسی که به سخن راست و حق توجه ندارد، در واقع خود را به خطر می‌اندازد و در معرض آسیب قرار می‌دهد.
مقام زنده دلان نیست خاکدان جهان
به زندگی مگذارید در لحد خود را
هوش مصنوعی: مقام افرادی که دل زنده و شاداب دارند در این دنیای مادی نیست. زندگی خود را در گور خویش محدود نکنید و از این زندگی بهره‌مند شوید.
ز حمل بار امانت به تنگ می آیید
به مردمان منمایید معتمد خود را
هوش مصنوعی: اگر بار سنگین اعتماد را به دوش مردم بگذارید، به زودی از عهده آن برنمی‌آیند. بنابراین، به کسانی که به آنها اطمینان دارید، فشار نیاورید.
ز قید نفس، ترا عقل می کند آزاد
که ماه مصر به تدبیر می خرد خود را
هوش مصنوعی: اگر از وابستگی‌های نفس رها شوی، عقل تو را به آزادی می‌رساند؛ همان‌طور که ماهی در مصر به واسطه‌ی تدبیر، خود را می‌شناسد و می‌فروشد.
کجا ز بوته دوزخ خلاص خواهد یافت؟
کسی که پاک نکرده است از حسد خود را
هوش مصنوعی: کسی که از حسد خود رهایی نیافته است، به کجا می‌تواند از درد و عذاب دوزخ فرار کند؟
مشو ز گرد کسادی غمین که از ساحل
رساند موج به دریا ز دست رد خود را
هوش مصنوعی: از ناراحتی کسادی ناامید نشو، زیرا از کنار دریا امواج به دریا می‌رسند و نباید به خودت بی‌مهر رفتار کنی.
مکن شتاب که جان می برد به صبر برون
شناوری که به سیلاب می دهد خود را
هوش مصنوعی: عجله نکن، چون صبر کردن می‌تواند به تو جان تازه‌ای بدهد. آرامش داشته باش و خود را در جریان زندگی رها کن؛ زیرا شتابزدگی فقط باعث گرفتار شدن در مشکلات می‌شود.
اگر چه عشق مجازی بود نمکچش عشق
نمکچشی است که بر دیگ می زند خود را
هوش مصنوعی: هرچند که عشق ظاهری و مادی باشد، اما عشق واقعی مانند نمک است که وقتی بر روی دیگ قرار می‌گیرد، خود را به آش می‌زند و طعم آن را بهتر می‌کند.
ز حرف نیک و بد خلق هر که شد خاموش
خلاص می کند از طعن نیک و بد خود را
هوش مصنوعی: هر کس در برابر سخنان خوب و بد دیگران سکوت کند، خود را از سرزنش‌های خوب و بد آزاد می‌کند.
حسد به اهل حسد کار می کند صائب
چنان که آتش سوزنده می خورد خود را
هوش مصنوعی: حسد در درون انسان‌های حسود مانند آتش عمل می‌کند که در نهایت، خود را می‌سوزاند. این احساس منفی نه تنها به دیگران آسیب می‌زند، بلکه کسی که آن را دارد نیز به خودش آسیب می‌زند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۹۸ به خوانش عندلیب