غزل شمارهٔ ۵۸۶
کجا نظر به گل و یاسمن بود ما را؟
که خارخار، گل پیرهن بود ما را
به ماه مصر ز یک پیرهن مضایقه کرد
چه چشمداشت دگر از وطن بود ما را
به خون نشست عقیق از فروغ عاریتی
چه دلخوشی ز سهیل یمن بود ما را؟
ببین چه ساده دل افتاده ایم با این بخت
که چشم آب ز چاه ذقن بود ما را
ز نوبهار قناعت به داغ حسرت کرد
حسد به لاله خونین کفن بود ما را
به هر لباس که خواهیم جلوه گر گردیم
نه ایم سرو که یک پیرهن بود ما را
چرا کنیم تنزل به آسمان صائب؟
چنین که خامه، سوار سخن بود ما را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کجا نظر به گل و یاسمن بود ما را؟
که خارخار، گل پیرهن بود ما را
هوش مصنوعی: ما کجا فرصت دیدن گل و یاسمن را داشتیم؟ که در میان درد و رنج، هیچ چیزی جز خار و بدبختی نصیبمان بود.
به ماه مصر ز یک پیرهن مضایقه کرد
چه چشمداشت دگر از وطن بود ما را
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر یک پیرهن از زیباییهای ماه مصر بهرهمند نمیشود، پس چه انتظاری میتواند از وطن خود داشته باشد؟
به خون نشست عقیق از فروغ عاریتی
چه دلخوشی ز سهیل یمن بود ما را؟
هوش مصنوعی: عقیق که به خاطر نور عاریتی (موقتی) تغییر رنگ داده، چه خوشحالیای از درخشش ستاره سهیل (یک ستاره درخشان در آسمان) برای ما باقی مانده است؟
ببین چه ساده دل افتاده ایم با این بخت
که چشم آب ز چاه ذقن بود ما را
هوش مصنوعی: ببین چقدر سادهایم که با این سرنوشت گرفتار شدهایم، به طوری که حتی چشممان به آب چاه هم نحیف و کوچک است.
ز نوبهار قناعت به داغ حسرت کرد
حسد به لاله خونین کفن بود ما را
هوش مصنوعی: از بهار، قناعت باعث شد حسرتی عمیق در دل داشته باشیم و حسادت ما نسبت به لالهای که در خون خود غرق است، را به نمایش گذاشت.
به هر لباس که خواهیم جلوه گر گردیم
نه ایم سرو که یک پیرهن بود ما را
هوش مصنوعی: ما میتوانیم در هر شکل و ظاهری که بخواهیم، خود را نشان دهیم، اما مانند سرو نیستیم که تنها با یک لباس خاص، زیبا و شکوهمند جلوه کنیم.
چرا کنیم تنزل به آسمان صائب؟
چنین که خامه، سوار سخن بود ما را
هوش مصنوعی: چرا باید از مقام والای خود پایین بیاییم و به آسمان دست پیدا کنیم؟ همانطور که میدانیم، قلم خودمان در انتقال و بیان سخن بسیار قوی و بااستعداد است.