اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عجب که یک دلِ خوش در جهان شود پیدا
ز شورهزار کجا گلسِتان شود پیدا؟
هوش مصنوعی: عجب است که چطور در دنیای پر از سختی و رنج، یک دل شاد به وجود میآید، همانطور که در بیابان خشک و بیحیات، ناگهان گلی پیدا میشود.
مده چو تیرِ هوایی به بادْ عمرِ عزیز
کشیده دارْ کمان تا نشان شود پیدا
هوش مصنوعی: مثل تیر هوایی که در باد بیهدف میچرخد، عمر گرانبهایت را بیهوده تلف نکن. کوشش کن کمان زندگیات را به درستی بکش تا هدف و نشانی از خواستههایت پیدا شود.
مزن چو تیغ به هر سنگْ گوهرِ خود را
خموش باش که سنگِ فسان شود پیدا
هوش مصنوعی: به آرامی و با احتیاط رفتار کن و ارزشهای خود را بیدلیل به دیگران نشان نده. اگر خود را در معرض قضاوت ناآگاهانه قرار دهی، ممکن است دیگران به ارزش تو پی ببرند و آن را کم ارزش کنند.
عزیز دار چو اکسیر خاکساران را
که ماه مصر در این کاروان شود پیدا
هوش مصنوعی: محبوب خود را مانند اکسیر، که ارزش خاکیها را بالا میبرد، محترم بشمار؛ زیرا که مسافرانی که به سوی مصر میروند، ماه زیبا را در میان خود مشاهده خواهند کرد.
کجیّ و راستی خلق را محک سَفَرَست
که حالِ تیرِ جدا از کمان شود پیدا
هوش مصنوعی: در زندگی، خوب و بد انسانها با سفر و تجربهها مشخص میشود، همانطور که حال تیر از کمان وقتی دور میشود، نمایان میگردد.
ز چهرهسازیِ گل مطلبِ بهار این است
که عندلیب در این گلسِتان شود پیدا
هوش مصنوعی: از زیبایی گل میتوان فهمید که بهار به سراغ ما آمده است، چرا که بلبل در این باغ گل نمایان میشود.
چه خامهها که در انشایِ شوق شد کوتاه
نشد که شیری از این نیسِتان شود پیدا
هوش مصنوعی: تعداد زیادی از قلمها در بیان احساسات عشق و شوق ناامید شدند، اما نتوانستند از این نغمهی عاشقانه چیزی بهدست آورند که شیرینی آن در وجودشان نمایان شود.
حضور، پردهٔ بیناییَست و پنبهٔ گوش
که قدرِ بلبلِ ما در خزان شود پیدا
هوش مصنوعی: حضور به معنای درک و حضور ذهن است که مانند پردهای در برابر چشم ما قرار دارد و گوش ما را نیز مانند پنبه مسدود میکند. در این حالت، ارزش و بزرگی بلبل ما در فصل پاییز نمایان میشود.
ز هم جدا نَبُود نوش و نیشِ این گلشن
که وقتِ چیدنِ گلْ باغبان شود پیدا
هوش مصنوعی: در این گلستان، نوش و نیش هر کدام از هم جدا نیستند، و این تنها در زمان چیدن گل است که باغبان مشخص میشود.
چنین که همت ما را بلند ساختهاند
عجب که مطلبِ ما در جهان شود پیدا
هوش مصنوعی: اگر همت و اراده ما را به اوج بردهاند، جای تعجب نیست که خواستهها و اهداف ما در دنیا آشکار شود.
اگر تو آینهٔ سینه را کنی پرداز
هزار طوطیِ شیرینزبان شود پیدا
اگر تو آینه سینه را صیقلی کنی و از زنگار و غبار آن را پیراسته کنی آنگاه در دلت هزار طوطی شیرین زبان پدیدار می شود که شعر را به تو الهام می کنند. بیت اشاره دارد به نوع آموزش سخن گفتن به طوطی در قدیم که طوطی را روبروی آیینه قرار میدادند و شخصی پشت آینه سخن می گفت طوطی تصویر خود را در آینه طوطی دیگری می پنداشت و تصور می کرد این طوطی با او حرف می زند لذا سعی می کرد سخن گفتن او را تقلید کند و این گونه کلمات یا جملاتی را یاد می گرفت در ادبیات فارسی شاعر همان طوطی است و دل پاک و جلا یافته آن آینه است و آن که در پشت آینه سخن می گوید خداوند است اگر دل پاک باشد شاعر صرفا اآن چیزی را تکرار می کند که خداوند گفته است چنان که حافظ می فرماید در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم و مولوی می فرماید آینه ات دانی چرا غماز نیست؟ زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
کدام نوش که در وی نهفته نیشی نیست؟
نفاقِ بیشتر از دوستان شود پیدا
هوش مصنوعی: آیا نوشیدنیای وجود دارد که در آن زهر و نیشی نباشد؟ دوستیهایی که بیشتر از حد باشد، میتواند نفاق و ریا را نمایان کند.
توان برید چو مقراض صائب از عالم
در این زمانه اگر همزبان شود پیدا
هوش مصنوعی: در این زمانه، اگر کسی با دیگران همزبان و همدل شود، میتواند مانند یک قیچی، به سادگی از دنیا و مشکلات آن رهایی یابد.
حاشیه ها
در بیت 11 لغت پرداز ( آیینه پرداز ) صحیح میباشد .
1402/09/26 15:11
شهناز ولی پور هفشجانی
شکل درست مصراع اول اگر تو آینه سینه را کنی پرداز است پرداختن صاف و صیقلی کردن
اگر تو آینه سینه را صیقلی کنی و از زنگار و غبار آن را پیراسته کنی آنگاه در دلت هزار طوطی شیرین زبان پدیدار می شود که شعر را به تو الهام می کنند. بیت اشاره دارد به نوع آموزش سخن گفتن به طوطی در قدیم، که طوطی را روبروی آیینه قرار میدادند و شخصی پشت آینه سخن می گفت طوطی تصویر خود را در آینه می دی و آن را طوطی دیگری می پنداشت و تصور می کرد این طوطی با او حرف می زند لذا سعی می کرد سخن گفتن او را تقلید کند و این گونه کلمات یا جملاتی را یاد می گرفت. در ادبیات فارسی شاعر همان طوطی است و دل پاک و جلا یافته آن آینه است و آن که در پشت آینه سخن می گوید خداوند است اگر دل پاک باشد شاعر صرفا آن چیزی را تکرار می کند که خداوند گفته است چنان که حافظ می فرماید در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم و مولوی می فرماید آینه ات دانی چرا غماز نیست؟ زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
1402/09/26 18:11
رضا از کرمان
سلام
کلمه پرداز به تنهایی به معنای پرداختن است ولی این کلمه در ترکیب با کلمات دیگر معانی متفاوتی پیدا میکند مثل کاسه پرداز، کیسه پرداز ،غم پرداز ،جان پرداز ،قرابه پرداز،هنر پرداز ......
ودر ترکیب با آینه (آینه پرداز) طبق نظر صحیح سرکار خانم ولی پور به معنی جلا دهنده است
حتی کلمه پرداخت نسبت به پرواز به معنای صحیح بیت نزدیکتر است
شاد باشید