گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۹۷

از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم
از دست روزگار برون چون دعا شدم
آورد روی عشرت روی زمین به من
تا قانع از جهان به مقام رضا شدم
چون آب تیغ بود وفادار، شبنمم
آویختم به دامن گل بیوفا شدم
دست نسیم و پای صبا در نگار بود
در گلشنی که من به هوای تو وا شدم
بر کوه و دشت جلوه من جای تنگ داشت
چون سیل در محیط تو بی دست و پا شدم
داغ است نوبهار ز فیض جنون من
دیوانه شد به هر که دو روز آشنا شدم
در طبع بردبار هدف سرکشی نبود
چون تیر من زکجروی خود خطا شدم
صائب به زیر تیغ سرآمد حیات من
زان دم که چون قلم به سخن آشنا شدم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم
از دست روزگار برون چون دعا شدم
هوش مصنوعی: من از میان انسان‌ها که پاکی‌شان مشخص است، جدا شدم و به لطف روزگار به حالتی چون دعا در آمدم.
آورد روی عشرت روی زمین به من
تا قانع از جهان به مقام رضا شدم
هوش مصنوعی: عشق و خوشی را در زندگی‌ام به من هدیه کن، تا جایی که به رضایت از آنچه دارم راضی شوم و از دنیا قانع شوم.
چون آب تیغ بود وفادار، شبنمم
آویختم به دامن گل بیوفا شدم
هوش مصنوعی: وقتی وفادار باشم مانند آب که شفاف و پاک است، پس من هم در دل گل‌های بی‌وفا، قطره‌ای از باران را به دامن خود می‌زنم و تبدیل به کسی می‌شوم که خیانت می‌کند.
دست نسیم و پای صبا در نگار بود
در گلشنی که من به هوای تو وا شدم
هوش مصنوعی: نسیم و صبا در کنار معشوقه بودند و من به خاطر عشق تو در این گلشن به وجد آمدم.
بر کوه و دشت جلوه من جای تنگ داشت
چون سیل در محیط تو بی دست و پا شدم
هوش مصنوعی: در کوه و دشت، مقام و شکوه من محدود بود، اما مانند سیل در فضای تو، احساس عدم کنترل و سرگردانی پیدا کردم.
داغ است نوبهار ز فیض جنون من
دیوانه شد به هر که دو روز آشنا شدم
هوش مصنوعی: بهار پر از شور و شوق است و احساسات من آنقدر قوی شده که دیوانه‌وار به هر کسی که به مدت دو روز با او آشنا شوم، وابسته می‌شوم.
در طبع بردبار هدف سرکشی نبود
چون تیر من زکجروی خود خطا شدم
هوش مصنوعی: در اخلاق و طبیعت من، هدفی برای سرکشی و نافرمانی وجود نداشت. مانند تیر که به خاطر انحراف خود از هدف، به جای درست نمی‌رسد، من هم به خاطر اشتباهاتم از مسیر درست دور شدم.
صائب به زیر تیغ سرآمد حیات من
زان دم که چون قلم به سخن آشنا شدم
هوش مصنوعی: زندگی من با زیر تیغ رفتن به پایان رسید، همان لحظه‌ای که به زبان سخن آشنا شدم و توانستم مانند قلم احساسات و افکارم را بیان کنم.