غزل شمارهٔ ۵۷۸۹
امشب که داغ بر دل افگار سوختم
گویا چراغ بر سر بیمار سوختم
جز عشق هر چه بود همه دام راه بود
تسبیح پاره کردم و ز تار سوختم
جنس مرا به تاجر کنعان چه نسبت است؟
صد بار من ز گرمی بازار سوختم
در بزم آفتاب چه حال است ذره را
من در پناه سایه دیوار سوختم
صیقل به داد آینه من نمی رسد
آهی کشیده پرده زنگار سوختم
خورشید تیره روزتر از خون مرده بود
روزی که من ز شعله دیدار سوختم
گرد کدورت از دل من آه بر نداشت
صد حیف ازان نفس که درین کار سوختم
صائب به حرف وصوت نشد فکر من بلند
من چون سپند بر سر این کار سوختم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب که داغ بر دل افگار سوختم
گویا چراغ بر سر بیمار سوختم
هوش مصنوعی: امشب، در حالی که دلم پر از غم و ناراحتی است، احساس میکنم که مانند چراغی در کنار یک بیمار در حال خاموش شدن هستم.
جز عشق هر چه بود همه دام راه بود
تسبیح پاره کردم و ز تار سوختم
هوش مصنوعی: غیر از عشق، هر چیزی فقط مانعی در مسیر من بود. تسبیحام را گسستم و از داغ این رابطه سوختم.
جنس مرا به تاجر کنعان چه نسبت است؟
صد بار من ز گرمی بازار سوختم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من چه ارتباطی با تجار و بازرگانان دارم، در حالی که بارها از حرارت و هیجان بازار آسیب دیدهام و در آن سوختهام. به نوعی نشان میدهد که تجربههای تلخ و دشواری را در زمینه تجاری و اقتصادی پشت سر گذاشتهام.
در بزم آفتاب چه حال است ذره را
من در پناه سایه دیوار سوختم
هوش مصنوعی: در جشن و شادی آفتاب، حالت ذره چیست؟ من در سایه دیواری سوختم و نابود شدم.
صیقل به داد آینه من نمی رسد
آهی کشیده پرده زنگار سوختم
هوش مصنوعی: آینه من به کمک و اصلاح نیاز دارد و هیچکس نمیتواند آن را تمیز کند. من با یک آه عمیق پردهای از غبار و کثیفی را کنار زدم و از بین رفتم.
خورشید تیره روزتر از خون مرده بود
روزی که من ز شعله دیدار سوختم
هوش مصنوعی: در روزی که به خاطر دیدار معشوق سوختم، خورشید به اندازه یک روز تاریکتر از خون مرده بود.
گرد کدورت از دل من آه بر نداشت
صد حیف ازان نفس که درین کار سوختم
هوش مصنوعی: از دل من غم و کینه پاک نشده است و صد افسوس که به خاطر این موضوع، جانم را در این ماجرا از دست دادم.
صائب به حرف وصوت نشد فکر من بلند
من چون سپند بر سر این کار سوختم
هوش مصنوعی: من به وسیله کلام و صدا نتوانستم افکارم را به دیگران منتقل کنم؛ مانند گیاهی که در آتش بسوزد، من هم به خاطر این موضوع رنج میبرم.