غزل شمارهٔ ۵۷۷۴
ز بحر کسب هوا چند چون حباب کنیم؟
به هیچ و پوچ دل خویش چند آب کنیم؟
نظر چگونه به روی تو بی حجاب کنیم؟
که ما حجاب ز نظاره نقاب کنیم
بود ز روز قیامت حیات ما افزون
ز عمر اگر شب هجر ترا حساب کنیم
چو نیست یک دو نفس بیش عمر شبنم ما
همان به است که در کار آفتاب کنیم
به ما دل کسی از دوستان نمی سوزد
مگر به آه دل خویش را کباب کنیم
به تشنه چشمی ما رحم نیست خوبان را
ز آفتاب مگر دیده ای پر آب کنیم
کنیم داغ ترا چون به مرهم آلوده؟
به گل چگونه نهان قرص آفتاب کنیم؟
چو نیست بهره ز خورشید طلعتان ما را
خنک دلی ز تماشای آفتا کنیم
ز چشم شور همان در شکنجه می کوشند
گر به خون جگر صلح از شراب کنیم
ز شور عشق دل خویش چون سبک سازیم؟
نمک جدا به چه تدبیر ازین کباب کنیم؟
گناه ما چو فزون است از حساب و شمار
چه لازم است که اندیشه از حساب کنیم؟
نظاره رخ او نیست حد ما صائب
مگر ز دور تماشای آن نقاب کنیم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بحر کسب هوا چند چون حباب کنیم؟
به هیچ و پوچ دل خویش چند آب کنیم؟
هوش مصنوعی: چرا باید در تلاش برای به دست آوردن آرزوهای بیهوده باشیم؟ چرا باید به دل خود فشار آوریم و زندگی را صرف چیزهایی کنیم که فاقد ارزش واقعی هستند؟
نظر چگونه به روی تو بی حجاب کنیم؟
که ما حجاب ز نظاره نقاب کنیم
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم به تو نگاه کنیم در حالی که حجاب و پردهای بر روی چهرهات نیست؟ ما خود را از نگاه به تو با حجاب و نقاب میپوشانیم.
بود ز روز قیامت حیات ما افزون
ز عمر اگر شب هجر ترا حساب کنیم
هوش مصنوعی: اگر شب جداییات را حساب کنیم، زندگی ما در روز قیامت بیشتر از عمر ما خواهد بود.
چو نیست یک دو نفس بیش عمر شبنم ما
همان به است که در کار آفتاب کنیم
هوش مصنوعی: اگر عمر ما کمتر از چند نفس است، بهتر است که همانند شبنم که به سرعت از بین میرود، در کار آفتاب و زندگی مشغول شویم.
به ما دل کسی از دوستان نمی سوزد
مگر به آه دل خویش را کباب کنیم
هوش مصنوعی: دوستان هیچکس برای ما دل نمیسوزانند، مگر اینکه خودمان با غم و اندوه، دلخود را به آتش بکشیم.
به تشنه چشمی ما رحم نیست خوبان را
ز آفتاب مگر دیده ای پر آب کنیم
هوش مصنوعی: ما به کسی که دستش به آب نمیرسد رحم نمیکنیم و تنها از خوبان میخواهیم که برای ما مانند آفتاب روشنایی بیاورند، مگر آنکه چشمانمان را با اشک پر کنیم.
کنیم داغ ترا چون به مرهم آلوده؟
به گل چگونه نهان قرص آفتاب کنیم؟
هوش مصنوعی: آیا میتوانیم حرارت و درد تو را با مرهم تسکین دهیم؟ چگونه میتوانیم تابش آفتاب را به زیر گل پنهان کنیم؟
چو نیست بهره ز خورشید طلعتان ما را
خنک دلی ز تماشای آفتا کنیم
هوش مصنوعی: اگر ما از زیبایی شما بهرهای نبریم، تنها دلخوشیمان تماشای روشنی آفتاب خواهد بود.
ز چشم شور همان در شکنجه می کوشند
گر به خون جگر صلح از شراب کنیم
هوش مصنوعی: از چشمزخم، همان کسانی که در عذاب و رنج هستند، اگر بخواهیم به صلح دست پیدا کنیم، باید با جان و دل تلاش کنیم.
ز شور عشق دل خویش چون سبک سازیم؟
نمک جدا به چه تدبیر ازین کباب کنیم؟
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم از شدت عشق دل خود را سبک کنیم؟ و چگونه میتوان نمک را از این کباب جدا کرد؟
گناه ما چو فزون است از حساب و شمار
چه لازم است که اندیشه از حساب کنیم؟
هوش مصنوعی: گناهان ما آنقدر زیاد است که حساب و شمارهاش از دست خارج شده، پس چه نیازی هست که به آن فکر کنیم و به حسابش برسیم؟
نظاره رخ او نیست حد ما صائب
مگر ز دور تماشای آن نقاب کنیم
هوش مصنوعی: دیدن چهرهی او برای ما ممکن نیست، مگر اینکه از فاصلهای دور، به تماشای آن پرده بیفتیم.
حاشیه ها
1399/04/22 17:06
Seyed Tabibi
در مصرع دوم بیت هشتم کلمه آفتا باید آفتاب باشد.