گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۵۴

چو عکس چهره خود در پیاله می بینم
خزان در آینه برگ لاله می بینم
چرا به دست طبیبان دهم گریبان را
علاج خود ز شراب دو ساله می بینم
بیاض گردن میناست صبح صادق من
هلال عید ز موج پیاله می بینم
مرا ز سیر چمن غم، ترا نشاط رسد
تو خنده گل و من داغ لاله می بینم
گذشته است هلال رکابم از خورشید
من از فلک زدگی سوی هاله می بینم
درین چمن به چه امید تن زنم صائب
گشاد کار خود از آه و ناله می بینم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو عکس چهره خود در پیاله می بینم
خزان در آینه برگ لاله می بینم
هوش مصنوعی: وقتی که تصویر چهره‌ام را در جام شراب می‌بینم، در آینه رنگ و بوی پاییز و برگ‌های لاله را مشاهده می‌کنم.
چرا به دست طبیبان دهم گریبان را
علاج خود ز شراب دو ساله می بینم
هوش مصنوعی: چرا به دستان پزشکان امید داشته باشم؟ درمان درد من را در شراب دو ساله می‌بینم.
بیاض گردن میناست صبح صادق من
هلال عید ز موج پیاله می بینم
هوش مصنوعی: گردن مینا به رنگ سفیدی است که صبح صادق را نشان می‌دهد و من هلال عید را از حرکت موج در پیاله می‌بینم.
مرا ز سیر چمن غم، ترا نشاط رسد
تو خنده گل و من داغ لاله می بینم
هوش مصنوعی: من از غم و اندوه چمن ناراحت و دلگیری دارم، اما تو از این حال خوشحال و شاداب هستی. تو مظهر شادی و خنده‌ای مانند گل، در حالی که من درد و حسرتی مانند لاله را تجربه می‌کنم.
گذشته است هلال رکابم از خورشید
من از فلک زدگی سوی هاله می بینم
هوش مصنوعی: هلالی که بر زین سوار است، در حال عبور از خورشید است و من از شدت سرگیجه به هاله‌ای که دور اوست، نگاه می‌کنم.
درین چمن به چه امید تن زنم صائب
گشاد کار خود از آه و ناله می بینم
هوش مصنوعی: در این باغ چرا به امید خودم را ناراحت کنم؟ چون از درد و ناله می‌بینم که کارم دچار مشکل شده است.