غزل شمارهٔ ۵۷۵۲
صفای روی ترا از نقاب میبینم
به ماه مینگرم آفتاب میبینم
اگرچه از سر زلفش بریدهام عمری است
هنوز در رگ جان پیچ و تاب میبینم
غبار چهره خورشیدطلعتی فرش است
به هر زمین که به چشم پر آب میبینم
نژاد گوهر من از محیط یکتایی است
به یک نظر همه را چون حباب میبینم
کشیده دار عنان درازدستی را
که دور حسن تو پا در رکاب میبینم
دماغ خوردن دود چراغ نیست مرا
به روشنایی دل در کتاب میبینم
چو موی بر سر آتش نشسته مژگانم
ز بس که گرم در آن آفتاب میبینم
کجا روم که درین صیدگاه ناکامی
هزار دام ز موج سراب میبینم
رخ گشاده ز دل زنگ میبرد صائب
هلال عید به روی شراب میبینم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صفای روی ترا از نقاب میبینم
به ماه مینگرم آفتاب میبینم
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات را از پس نقاب مشاهده میکنم و وقتی به ماه نگاه میکنم، مانند خورشید میدرخشد.
اگرچه از سر زلفش بریدهام عمری است
هنوز در رگ جان پیچ و تاب میبینم
هوش مصنوعی: با این که مدتهاست از عشق او جدا شدهام، هنوز هم تاثیر او در قلبم وجود دارد و احساساتم را تحت تاثیر قرار میدهد.
غبار چهره خورشیدطلعتی فرش است
به هر زمین که به چشم پر آب میبینم
هوش مصنوعی: غبار بر چهره خورشید نماد زیبایی و درخشش است که در هر مکانی به چشم میآید و من آن را از دیدگان پر از اشک خود میبینم.
نژاد گوهر من از محیط یکتایی است
به یک نظر همه را چون حباب میبینم
هوش مصنوعی: من از یک اصل و منبع خاص به وجود آمدهام و با یک نگاه همه انسانها را مانند حبابهایی میبینم که در سطح آب شناورند.
کشیده دار عنان درازدستی را
که دور حسن تو پا در رکاب میبینم
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شخصی در حال کنترل اسبش است و در عین حال به زیبایی تو نگاه میکند. او در حال تسلط بر کارش است، اما زیبایی تو او را به وجد آورده و توجهش را به سمت تو جلب کرده است.
دماغ خوردن دود چراغ نیست مرا
به روشنایی دل در کتاب میبینم
هوش مصنوعی: من از دود چراغ لذت نمیبرم و بهجای آن، روشنایی دل را در کلمات کتاب پیدا میکنم.
چو موی بر سر آتش نشسته مژگانم
ز بس که گرم در آن آفتاب میبینم
هوش مصنوعی: چشمهایم مانند مویی که بر لبهی آتش قرار گرفته، حساس و آسیبپذیر است، چون در اثر گرمای زیاد آن آفتاب، دائماً در حال احساس ناراحتی و درد هستم.
کجا روم که درین صیدگاه ناکامی
هزار دام ز موج سراب میبینم
هوش مصنوعی: کجا بروم وقتی در این محیط پر از فریب، هزاران تله از موجهای دروغین را میبینم که مانع موفقیتم هستند؟
رخ گشاده ز دل زنگ میبرد صائب
هلال عید به روی شراب میبینم
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و خوشگلی که از دل شاداب و سرزنده میتابد، مثل هلال ماه در روز عید به نظر میرسد، و من آن را در جلو چشمانم با شراب مینگرم.