غزل شمارهٔ ۵۷۵۱
اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
مرا به سوی تو بال و پر دگر گردد
ز اشتیاق تو هر جامه ای که پاره کنم
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشی
که از خیال تو دلهای شب کناره کنم
به اشک تلخ بشویم ز چشم انجم خواب
به آه گرم رخ ماه پرستاره کنم
مرا که نیست بجا دست و دل، چه افتاده است
گره به کار خود افزون ز استخاره کنم
نماند در نظر از جوش اشک جای نگاه
مگر ز رخنه دل یار را نظاره کنم
اگر به قطره فتد راه دقت نظرم
تهیه سفر بحر بیکناره کنم
من آن لطیف مزاجم که گربه سایه تاک
فتد گذار مرا، مستی گذاره کنم
درین محیط اگر تخته ای به دست افتد
غلط ز طفل مزاجی به گاهواره کنم
تمام عمر دل خویش می خورم صائب
که یار را به چه افسون شرابخواره کنم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
هوش مصنوعی: اگر دوباره به چهرهات نگاه کنم، مانند صبحی تازه زندگیام را از نو آغاز میکنم.
مرا به سوی تو بال و پر دگر گردد
ز اشتیاق تو هر جامه ای که پاره کنم
هوش مصنوعی: عشق و اشتیاق تو به قدری در وجودم تاثیر گذاشته که هرچه را که از خود بکنم، همچنان به سمت تو پرواز میکنم و هیچ چیز نمیتواند مانع این خاستگاه لطیف شود.
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشی
که از خیال تو دلهای شب کناره کنم
هوش مصنوعی: نگاه تو به من چنان اثر گذاشته که میخواهم از خیال تو فاصله بگیرم و از دلهای شب دوری کنم.
به اشک تلخ بشویم ز چشم انجم خواب
به آه گرم رخ ماه پرستاره کنم
هوش مصنوعی: با اشکهای تلخ خود از چشمان آسمان بیدار میشوم و با آهی گرم، چهره ماه را که پر از ستاره است، روشن میکنم.
مرا که نیست بجا دست و دل، چه افتاده است
گره به کار خود افزون ز استخاره کنم
هوش مصنوعی: من که نه امید و انگیزهای دارم و نه دل خوشی، نمیدانم چه اتفاقی افتاده که کارهایم به مشکل برخورد کرده است. آیا باید ابتدا تدبیری بیندیشم یا رضایت به قضا و قدر بدهم؟
نماند در نظر از جوش اشک جای نگاه
مگر ز رخنه دل یار را نظاره کنم
هوش مصنوعی: دیگر در چشمانم هیچ بر جای نمانده، جز جوی اشکی که ریختهام؛ تنها میتوانم از دلتنگی به چهره محبوبم خوشنگاهی کنم.
اگر به قطره فتد راه دقت نظرم
تهیه سفر بحر بیکناره کنم
هوش مصنوعی: اگر در فکر و نظر خود به جزئیات دقیق دقت کنم، میتوانم سفر به دریاهای وسیع و ناچیز را آغاز کنم.
من آن لطیف مزاجم که گربه سایه تاک
فتد گذار مرا، مستی گذاره کنم
هوش مصنوعی: من انسانی حساس هستم که اگر سایهی درختی بر من بیفتد، احساس خستگی و سرخوشی به من دست میدهد.
درین محیط اگر تخته ای به دست افتد
غلط ز طفل مزاجی به گاهواره کنم
هوش مصنوعی: اگر در این فضا تختهای پیدا کنم، آن را به دست میگیرم و با آن به بازی و سرگرمی میپردازم، مثل کودکانی که در گهواره بازی میکنند.
تمام عمر دل خویش می خورم صائب
که یار را به چه افسون شرابخواره کنم
هوش مصنوعی: من تمام عمرم را صرف میکنم تا دل خودم را تسکین دهم، اما نمیدانم چگونه میتوانم محبوبم را به دام افسون و جادو بزنم تا به من نزدیک شود.
حاشیه ها
1399/07/18 12:10
Polestar
در بیت هشتم،
گربه
باید تفکیک بشه: گر به