غزل شمارهٔ ۵۷۴۹
چگونه پیش رخ نازک تو آه کنم
دلم نمیدهد این صفحه را سیاه کنم
نه آه بر لب و نه گریه در نظر دارم
چسان نگاه بر رخسار صبحگاه کنم
هزار رنگ گل داغ در بغل دارم
نه لالهام که همین صفحهای سیاه کنم
دوبار به رخ او دیدن از مروت نیست
تمام عمر چو آیینه یک نگاه کنم
مرا به گوشه چشم ترحمی دریاب
که نیست طاقت آنم که نیم آه کنم
به سد آهن اگر کار آه من افتد
به نیم آه برابر به خاک راه کنم
غزل شمارهٔ ۵۷۴۸: بر آن سرم که وطن در دیار خویش کنمغزل شمارهٔ ۵۷۵۰: دلم ز پاسِ نفس تار میشود، چه کنم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چگونه پیش رخ نازک تو آه کنم
دلم نمیدهد این صفحه را سیاه کنم
هوش مصنوعی: نمیتوانم در مقابل چهره زیبا و دلفریب تو نالهکنم، زیرا دلم اجازه نمیدهد که این صفحه را با غم یا ناراحتی پر کنم.
نه آه بر لب و نه گریه در نظر دارم
چسان نگاه بر رخسار صبحگاه کنم
هوش مصنوعی: من نه آهی بر لب دارم و نه اشکی برای ریختن در چشمانم. چگونه میتوانم به چهرهی صبحگاه بنگرم؟
هزار رنگ گل داغ در بغل دارم
نه لالهام که همین صفحهای سیاه کنم
هوش مصنوعی: من هزاران رنگیم همچون گل، دلی پر از عشق و التهاب دارم و نه کسی هستم که فقط بخواهم غم و اندوه خود را به نمایش بگذارم.
دوبار به رخ او دیدن از مروت نیست
تمام عمر چو آیینه یک نگاه کنم
هوش مصنوعی: اگر در تمام عمر، فقط یک بار او را مانند آینه نگاه کنم، دیدن دوبارهاش از انصاف به دور است.
مرا به گوشه چشم ترحمی دریاب
که نیست طاقت آنم که نیم آه کنم
هوش مصنوعی: لطفاً با نگاهی مهربانانه به من نگاه کن، چون من قدرت تحمل غم و اندوه را ندارم و حتی نمیتوانم آهی از ناراحتی بکشم.
به سد آهن اگر کار آه من افتد
به نیم آه برابر به خاک راه کنم
هوش مصنوعی: اگر آه من به دیوار آهنی برسد، با نیمی از آهام، آن را بر خاک میزنم.