گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۴۳

ستاره سوخته آتشین عذارانم
چو داغ لاله سیه روز نوبهارانم
به پاک چشمی من شبنمی ندارد باغ
ز دست هم بربایند گلعذارانم
ز مشت خار و خس من سفر نمی آید
مگر به بحر برد سیل نوبهارانم
مرا به حلقه اطفال رهنما گردید
که شیشه بارم و مشتاق سنگبارانم
ربوده است ز من اختیار، جذبه بحر
عنان گسسته تر از رشته های بارانم
چو داغ لاله به خون گرچه روی خود شستم
درین حدیقه هنوز از سیاهکارانم
هزار مرحله دارم به آن رمیده غزال
اگرچه قافله سالار بیقرارانم
اگرچه تخته مشتی حوادث فلکم
گشاده روی تر از شام روزه دارانم
بشوی دست ز تعمیر من که چون مجنون
خراب کرده جولان نی سوارانم
چو از هزار یکی ناله ام به گل نرسد
ازین چه سود که سر حلقه هزارانم
همان که داده غمم غمگسار خواهد شد
اگر به غم بگذراند غمگسارانم
به گرد من نرسد سیل خوش عنان صائب
که من گداخته آتشین عذارانم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ستاره سوخته آتشین عذارانم
چو داغ لاله سیه روز نوبهارانم
هوش مصنوعی: ستاره‌ای که به سوختن افتاده و آتشین است، نماد عذابی است که بر من نازل شده و مانند داغی سنگین برگه‌های معطّر و خوشبوی لاله در روزهای نوبهار بر دوش من سنگینی می‌کند.
به پاک چشمی من شبنمی ندارد باغ
ز دست هم بربایند گلعذارانم
هوش مصنوعی: چشمان پاک و بی‌آلایش من، مانند شبنم بر روی گل‌ها، هیچ چیز را نمی‌توانند تحت تأثیر قرار دهند. حتی اگر دیگران بخواهند از باغ من ببرند، قدرت این کار را نخواهند داشت.
ز مشت خار و خس من سفر نمی آید
مگر به بحر برد سیل نوبهارانم
هوش مصنوعی: من از سختی‌ها و مشکلاتی که در دنیای کوچک و تنگ خودم دارم، نمی‌توانم به سفر بروم. تنها در صورت وقوع یک تغییر بزرگ و سیل‌گونه، مانند بارش‌های بهاری، می‌توانم به فراخی و وسعت دریا دست پیدا کنم.
مرا به حلقه اطفال رهنما گردید
که شیشه بارم و مشتاق سنگبارانم
هوش مصنوعی: مرا به گروه کودکان راهنما کن، زیرا که من شیشه‌ای هستم و مشتاق بارش سنگ بر سر خودم.
ربوده است ز من اختیار، جذبه بحر
عنان گسسته تر از رشته های بارانم
هوش مصنوعی: جذبۀ دریا اختیارم را گرفته و من از کنترل خارج شده‌ام، مانند بارانی که دیگر به رشته‌ها بسته نیست.
چو داغ لاله به خون گرچه روی خود شستم
درین حدیقه هنوز از سیاهکارانم
هوش مصنوعی: هرچند که من صورت خود را از خون لاله شستم و پاک کردم، اما هنوز در این باغ، از سیاهکاران به شمار می‌روم.
هزار مرحله دارم به آن رمیده غزال
اگرچه قافله سالار بیقرارانم
هوش مصنوعی: من در مسیر زندگی‌ام هزاران مرحله دارم و همچنان در جستجوی مقصود هستم، با این که رهبری گروهی از ناآرامان را به عهده دارم.
اگرچه تخته مشتی حوادث فلکم
گشاده روی تر از شام روزه دارانم
هوش مصنوعی: با اینکه حوادث زندگی مرا تحت تأثیر قرار داده‌اند، اما من همچنان امیدی روشن و پایداری دارم.
بشوی دست ز تعمیر من که چون مجنون
خراب کرده جولان نی سوارانم
هوش مصنوعی: دستت را از تلاش برای بازسازی من بردار، زیرا من مانند مجنون، ویران شده‌ام و دیگر توانایی مقابله با سواران را ندارم.
چو از هزار یکی ناله ام به گل نرسد
ازین چه سود که سر حلقه هزارانم
هوش مصنوعی: وقتی که صدای من که از هزاران صدای دیگر است، به گل و زیبا و دلنشین نمی‌رسد، از این چه بهره‌ای می‌توان برد؟ در حالی که من در میان هزاران نفر دیگر حضور دارم.
همان که داده غمم غمگسار خواهد شد
اگر به غم بگذراند غمگسارانم
هوش مصنوعی: آن کسی که درد و غمم را به دوش می‌کشد، در آینده، دلسوز من خواهد شد، اگر بخواهد برایم در غم‌ها بماند و با دیگر دلسوزانم هم‌راهی کند.
به گرد من نرسد سیل خوش عنان صائب
که من گداخته آتشین عذارانم
هوش مصنوعی: سیل‌های پر قدرت و خوش‌شکل به من نزدیک نمی‌شوند، زیرا من دلی آتشین و ملتهب دارم.