گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۱۸

ز خال روز سیاهی که داشتم دارم
ز زلف رشته آهی که داشتم دارم
رسید اگر چه به پایان چو شمع هستی من
ز اشک و آه سپاهی که داشتم دارم
تو داد وعده خلافی بده به خاطر جمع
که من همان سر راهی که داشتم دارم
درین بهار که یک سبزه زیر سنگ نماند
ز زیر بال پناهی که داشتم دارم
چه سود ازین که سرم چون حباب رفت به باد
ز فکر پوچ کلاهی که داشتم دارم
به وصل گمشده خود رسید هر بی چشم
منم که چشم به راهی که داشتم دارم
ز خرمن است چه حاصل دل حریص مرا
که چشم بر پر کاهی که داشتم دارم
به رو اگر چه گناه مرا نیاوردند
ز انفعال گناهی که داشتم دارم
ز خوان وصل نشد سیر دیده ام صائب
گرسنه چشم نگاهی که داشتم دارم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خال روز سیاهی که داشتم دارم
ز زلف رشته آهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: به خاطر لکه‌های تاریکی که در روزگارم داشتم، هنوز هم از زلف و رشته‌ای که به یاد دارم، حسرت می‌خورم.
رسید اگر چه به پایان چو شمع هستی من
ز اشک و آه سپاهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: اگرچه زندگی‌ام به پایان رسیده مانند شمعی که خاموش می‌شود، اما همچنان از درد و اندوهی که داشتم، سربازانی را در دل خود حس می‌کنم.
تو داد وعده خلافی بده به خاطر جمع
که من همان سر راهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: تو قولی به من بده که به خاطر دیگران تغییر نکن و در همان مسیری که همیشه بوده‌ای ادامه بده.
درین بهار که یک سبزه زیر سنگ نماند
ز زیر بال پناهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: در این بهار، همگی سبزه‌ها نابود شدند و دیگر چیز سبزی زیر سنگ‌ها نمانده است. من نیز در پناهی که قبلاً داشتم، هنوز در این وضعیت باقی‌ام.
چه سود ازین که سرم چون حباب رفت به باد
ز فکر پوچ کلاهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: چه فایده‌ای دارد که سرم مانند یک حباب به هوا برود، در حالی که فقط به خاطر یک فکر بی‌فایده، کلاهی که داشتم را از دست داده‌ام؟
به وصل گمشده خود رسید هر بی چشم
منم که چشم به راهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: من به وصالی که مدت‌ها دنبالش بودم، باوجود اینکه هیچ امیدی نداشته‌ام، رسیدم. من هنوز همچنان در انتظار آن راهی هستم که همیشه در ذهنم بوده است.
ز خرمن است چه حاصل دل حریص مرا
که چشم بر پر کاهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: حاصل دل طمع‌کار من از انباشته شده، چه فایده‌ای دارد وقتی که هنوز به دانه‌ای که قبلاً داشتم چشم دوخته‌ام؟
به رو اگر چه گناه مرا نیاوردند
ز انفعال گناهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: اگرچه به زبان نیاوردند که چه گناهی کرده‌ام، اما من هنوز از زشتی این گناه رنج می‌برم.
ز خوان وصل نشد سیر دیده ام صائب
گرسنه چشم نگاهی که داشتم دارم
هوش مصنوعی: من از پیوستگی با معشوق سیر نشده‌ام و هنوز چشمم به راه نگاهی است که قبلاً داشتم، گویی هنوز گرسنه‌ام.