غزل شمارهٔ ۵۶۷۵
خواب سنگینی از افسانه غفلت داریم
قطره ای چشم از آن ابر مروت داریم
سادگی بین که به این روی سیه چون دل شب
از دعای سحر امید اجابت داریم
عذر عصیان نتوان خواست به این عمر قلیل
نیست از غفلت اگر فکر اقامت داریم
در قیامت چه خیال است که گردیم سفید
از سیه رویی خود بس که خجالت داریم
کوه از سیل حوادث به کمر می لرزد
ما همان پشت به دیوار فراغت داریم
گوشه ای کو که چو قرآن دل ما جمع کند
دل سی پاره ای از حلقه صحبت داریم
شمع روشن گهران را غم سربازی نیست
جای سیلی به رخ از دست حمایت داریم
دل ما سوختگان را زده شیرینی جان
دم آبی طمع از تیغ شهادت داریم
برنگرداند اگر حسن غیور تو ورق
صبر بر وعده دیدار قیامت داریم
خجلت بی ثمری مانع دیوانه ماست
صائب اندیشه گر از سنگ ملامت داریم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواب سنگینی از افسانه غفلت داریم
قطره ای چشم از آن ابر مروت داریم
هوش مصنوعی: ما در خواب عمیق غفلت بسر میبریم و تنها یک قطره از مهربانی واقعی را داریم.
سادگی بین که به این روی سیه چون دل شب
از دعای سحر امید اجابت داریم
هوش مصنوعی: سادگی و بیریایی در وجود کسانی است که با امید به اجابت دعا در دل شب، به سپیدهدم سحر نزدیک میشوند.
عذر عصیان نتوان خواست به این عمر قلیل
نیست از غفلت اگر فکر اقامت داریم
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند به خاطر کوتاه بودن عمرش از گناه و نافرمانی خود عذرخواهی کند. اگر به آینده و ماندگاری خود فکر میکنیم، نباید به دلیل غفلت از اشتباهاتمان، از مسئولیتهایمان شانه خالی کنیم.
در قیامت چه خیال است که گردیم سفید
از سیه رویی خود بس که خجالت داریم
هوش مصنوعی: در روز قیامت، چه تصوری داریم وقتی که از روی خجالت و ننگ، چهرهامان را از سیاهی شرم خود روشن کنیم؟
کوه از سیل حوادث به کمر می لرزد
ما همان پشت به دیوار فراغت داریم
هوش مصنوعی: کوه به شدت تحت تأثیر حوادث قرار گرفته و میلرزد، در حالی که ما در آسایش و بیخیالی خود نشستهایم و به مشکلات توجهی نداریم.
گوشه ای کو که چو قرآن دل ما جمع کند
دل سی پاره ای از حلقه صحبت داریم
هوش مصنوعی: جایی وجود دارد که دل ما را مانند قرآن متحد کند؛ ما دلی که به چندین تکه تقسیم شده است، در جمع دوستان داریم.
شمع روشن گهران را غم سربازی نیست
جای سیلی به رخ از دست حمایت داریم
هوش مصنوعی: شمعهای ارزشمند و روشن بابت مشکلات و سختیهای خود غمی ندارند، زیرا حمایت و پشتیبانی دارند که آنها را از ظلم و صدمات محافظت میکند.
دل ما سوختگان را زده شیرینی جان
دم آبی طمع از تیغ شهادت داریم
هوش مصنوعی: دل سوخته ما به طعم شیرینی زندگی عادت کرده، اما با این حال، از خطر مرگ عاشقانه شهادت استقبال میکنیم.
برنگرداند اگر حسن غیور تو ورق
صبر بر وعده دیدار قیامت داریم
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و غیرت تو نتواند ورق صبر را به عقب برگرداند، ما برای روز دیدار در قیامت صبر داریم.
خجلت بی ثمری مانع دیوانه ماست
صائب اندیشه گر از سنگ ملامت داریم
هوش مصنوعی: شرم و عذاب ناشی از بینتیجه بودن، باعث شده است که ما دیوانهوار به زندگی ادامه دهیم. زیرا اگر به سرزنشها و انتقادات توجه کنیم، دیگر نمیتوانیم اندیشه و خلاقیت خود را آزادانه ابراز کنیم.