غزل شمارهٔ ۵۶۶۹
از غم زلف تو در دام بلا افتادیم
چه هوا در سر ما بود و کجا افتادیم
بوی پیراهن مصریم که از بی قیدی
در گریبان گل و جیب صبا افتادیم
پوست بر پیکر ارباب جنون زندان است
سستی ماست که در بند قبا افتادیم
همچنان منتظر سرزنش خار و خسیم
گرچه چون آبله در هر ته پا افتادیم
خضر توفیق بود تشنه تنها گردان
بی سبب در عقب راهنما افتادیم
تکیه بر عقل مکن پیش زنخدان بتان
که درین چاه مکرر به عصا افتادیم
موجه سبزه زنگار گذشت از سر ما
تا از آن آینه رخسار جدا افتادیم
صائب افسانه زلفش به جنون انجامید
در کجا بود حکایت، به کجا افتادیم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از غم زلف تو در دام بلا افتادیم
چه هوا در سر ما بود و کجا افتادیم
هوش مصنوعی: در اثر اندوهی که زلف تو برای ما به وجود آورده، در مشکلات و مصیبتها گرفتار شدهایم. چه آرزوها و خیالاتی در ذهن ما بود و حالا کجا به این وضعیت رسیدهایم.
بوی پیراهن مصریم که از بی قیدی
در گریبان گل و جیب صبا افتادیم
هوش مصنوعی: بوی پیراهن من مانند عطر مصری است که به خاطر بیتوجهی و رهایی، در میان گلها و از جیب نسیم پخش شده است.
پوست بر پیکر ارباب جنون زندان است
سستی ماست که در بند قبا افتادیم
هوش مصنوعی: زندگی ما در واقع تحت تأثیر جنون و عشق قرار دارد، اما ترس و سستی ما باعث شده که نتوانیم از قید و بندهایی که خودمان برای خود ایجاد کردهایم رها شویم.
همچنان منتظر سرزنش خار و خسیم
گرچه چون آبله در هر ته پا افتادیم
هوش مصنوعی: ما همچنان منتظریم که دیگران ما را به خاطر نواقص و ضعفهایمان ملامت کنند، حتی اگر مثل بیماری آبله در هر جا و به هر اندازه دچار مشکلات و نقصهایی شده باشیم.
خضر توفیق بود تشنه تنها گردان
بی سبب در عقب راهنما افتادیم
هوش مصنوعی: در اینجا به نقش خضر (نماد هدایت) اشاره شده که ما بدون دلیل و به دنبال راهنما، تنها و در حال جستجو، به سمت هدف حرکت کردهایم و به دنبال توفیق و موفقیت هستیم. به نوعی نشاندهنده این است که گاهی اوقات در زندگی با وجود جستجو و تلاش، ممکن است به تنهایی در مسیر هدایت قرار بگیریم.
تکیه بر عقل مکن پیش زنخدان بتان
که درین چاه مکرر به عصا افتادیم
هوش مصنوعی: به خود نبال و به عقل خود تکیه نکن زمانی که در مقابل زیباییها و فریباییها قرار میگیری، زیرا در این مسیر، بارها به زمین افتادهایم و دچار مکر و فریب شدهایم.
موجه سبزه زنگار گذشت از سر ما
تا از آن آینه رخسار جدا افتادیم
هوش مصنوعی: سبزهای که به خاطر زنگار روی آن خط و خش افتاده بود، بر سر ما گذشت و ما از آن آینهای که نشاندهنده ظاهر ما بود، جدا شدیم.
صائب افسانه زلفش به جنون انجامید
در کجا بود حکایت، به کجا افتادیم
هوش مصنوعی: زلف او داستانی عاشقانه و دیوانهوار را رقم زد، اما ما از کجا به این داستان رسیدیم و حالا در کجا قرار داریم؟