غزل شمارهٔ ۵۶۶۲
برگ عیش خود از آن تازه چمن می خواهم
یک گل بوسه از آن کنج دهن می خواهم
طفل گستاخم و کامم به شکر خو کرده است
بوسه می خواهم و از کنج دهن می خواهم!
خون من لاله و گل نیست که پامال شود
خونبهای خود از آن عهد شکن می خواهم
کربلا گشت زمین یمن از پرتو او
از عقیق لب او خون یمن می خواهم
نیستم از سخن ساده چو طوطی محفوظ
پیچ و تابی به سر زلف سخن می خواهم
روز و شب در طلب سینه صافم صائب
طوطیم، آینه ای بهر سخن می خواهم
غزل شمارهٔ ۵۶۶۱: بسته تر شد دل من داد چو خط دست به همغزل شمارهٔ ۵۶۶۳: ما به ناسازی ابنای زمان ساخته ایم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برگ عیش خود از آن تازه چمن می خواهم
یک گل بوسه از آن کنج دهن می خواهم
هوش مصنوعی: میخواهم از چمن تازه شادیام را بچینم و یک بوسه از لبان زیبایت بگیرم.
طفل گستاخم و کامم به شکر خو کرده است
بوسه می خواهم و از کنج دهن می خواهم!
هوش مصنوعی: من کودک بیپروایی هستم و شیرینی زندگی را چاشنی لذتهای خود کردهام. حالا میخواهم بوسهای بزنم و این احساس را از عمق وجودم طلب میکنم!
خون من لاله و گل نیست که پامال شود
خونبهای خود از آن عهد شکن می خواهم
هوش مصنوعی: خون من مانند لاله و گل نیست که به راحتی از بین برود. من خواهان حق خود هستم و نمیخواهم به راحتی از آن بگذرم.
کربلا گشت زمین یمن از پرتو او
از عقیق لب او خون یمن می خواهم
هوش مصنوعی: کربلا به خاطر تابش نور او به زمین یمن تبدیل شده است و من از لبان او که مانند عقیق است، آرزوی خون یمن را دارم.
نیستم از سخن ساده چو طوطی محفوظ
پیچ و تابی به سر زلف سخن می خواهم
هوش مصنوعی: من مانند طوطی نیستم که فقط سخن ساده بگویم. من به دنبال کلمات و عباراتی هستم که زیبایی و پیچیدگی بیشتری داشته باشند و به نوعی زلفی از کلام به هم بافته شود.
روز و شب در طلب سینه صافم صائب
طوطیم، آینه ای بهر سخن می خواهم
هوش مصنوعی: من هر روز و شب در جستجوی قلبی بیآلایش و خالص هستم، مانند طوطی که به دنبال آینهای برای بیان حرفهایش میگردد.