غزل شمارهٔ ۵۶۵۹
تا لبش کرد چو طوطی به سخن تلقینم
شد قفس چوب نبات از سخن شیرینم
موج دریای حوادث رگ خواب است مرا
بس که کوه غم او کرد گران تمکینم
طاقت جلوه او نیست مرا، می ترسم
که به فردوس برد دیده کوته بینم
حیف و صد حیف که در سینه بی حاصل من
نیست آهی که بساط دو جهان برچینم
تخته مشق تماشای جهان گردیدم
من که می خواستم از خویش جدا بنشینم
بحر از پنجه مرجان نپذیرد آرام
چند برسینه نهی دست پی تسکینم؟
منم آن آهوی مشکین که سویدای زمین
نافه مشک شده است از نفس مشکینم
چه امیدست شود شمع مزارم صائب؟
آن که یک بار نیامد به سر بالینم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا لبش کرد چو طوطی به سخن تلقینم
شد قفس چوب نبات از سخن شیرینم
هوش مصنوعی: وقتی لبش مثل طوطی به صحبت درآمد، احساس کردم که قفس چوبی نبات، از لحن شیرین سخن من به معنای آزادی تبدیل شده است.
موج دریای حوادث رگ خواب است مرا
بس که کوه غم او کرد گران تمکینم
هوش مصنوعی: وقایع و مشکلات زندگی همچون امواج دریا بر من تاثیر میگذارند و به شدت بر احساسات و روحیهام اثر گذاشتهاند، تا جایی که تحمل غم و درد به مرور برایم سخت شده است.
طاقت جلوه او نیست مرا، می ترسم
که به فردوس برد دیده کوته بینم
هوش مصنوعی: من از دیدن زیبایی او تاب و تحمل ندارم، میترسم که چشمانم ناتوان در دیدن بهشتی واقعی باشد.
حیف و صد حیف که در سینه بی حاصل من
نیست آهی که بساط دو جهان برچینم
هوش مصنوعی: افسوس که در دل بیثمر من، آهی وجود ندارد که بتواند همه چیز را از این دنیا به هم بریزد.
تخته مشق تماشای جهان گردیدم
من که می خواستم از خویش جدا بنشینم
هوش مصنوعی: من به تماشای جهان نشستهام و همهچیز را مشاهده میکنم، در حالی که هدفم این بود که از خودم و دنیای درونم فاصله بگیرم.
بحر از پنجه مرجان نپذیرد آرام
چند برسینه نهی دست پی تسکینم؟
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که دریا به خاطر فشار و آسیبهایی که میبیند آرام شود؟ چطور میتوان انتظار داشت که دردی که در دل دارم با تکیه به دست دیگران، تسکین یابد؟
منم آن آهوی مشکین که سویدای زمین
نافه مشک شده است از نفس مشکینم
هوش مصنوعی: من آن آهوی سیاه و زیبایی هستم که زمین را با عطر مشکینم معطر کردهام و این بوی خوش ناشی از نفس من است.
چه امیدست شود شمع مزارم صائب؟
آن که یک بار نیامد به سر بالینم
هوش مصنوعی: امیدم چیست که شمع مزار من، یعنی چراغ روشنی در کنار قبری که میسازم، روشن شود؟ آن فردی که حتی یک بار هم به بالین من نیامد.