غزل شمارهٔ ۵۶۴۶
هردم از شوق عدم ناله و فریاد زنم
نه حبابم که گره بیهده بر باد زنم
جوهر ذاتی من موجه دریای بقاست
پیچ و خم چند درین بیضه فولاد زنم؟
نعل من پیش محیط است در آتش چون سیل
تا به دریا نرسم ناله و فریاد زنم
این قیامت که من از هستی ناقص دیدم
نیست ممکن که به محشر در ایجاد زنم
چه گشادم ز جنون شد که خردمند شوم؟
از خرابات چه دیدم که به آباد زنم؟
چهره ساخته ماه دلم کرد سیاه
می روم صیقلش از حسن خداداد زنم
چون کسی نیست که باری ز دلم بردارد
چون جرس چند درین قافله فریاد زنم؟
صائب این زمزمه ها از سر بیدردی نیست
که صلا از نفس گرم به صیاد زنم
غزل شمارهٔ ۵۶۴۵: کیستم من که ز فرمان تو سرگردانم؟غزل شمارهٔ ۵۶۴۷: من نه آنم که چو گلچین در گلزار زنم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هردم از شوق عدم ناله و فریاد زنم
نه حبابم که گره بیهده بر باد زنم
هوش مصنوعی: هر لحظه از شوق نیستی و عدم جوش و ناله میزنم، اما من مثل حباب نیستم که بیفایده و بیهوده به باد منتقل شوم.
جوهر ذاتی من موجه دریای بقاست
پیچ و خم چند درین بیضه فولاد زنم؟
هوش مصنوعی: وجود اصلی من ریشه در عمق بقاء دارد. آیا برای عبور از چالشهای زندگی باید از سختیها و پیچیدگیهای این جهان عبور کنم؟
نعل من پیش محیط است در آتش چون سیل
تا به دریا نرسم ناله و فریاد زنم
هوش مصنوعی: نعل من در دستان محیط قرار دارد و من در آتش مانند سیلی هستم. تا زمانی که به دریا نرسم، ناله و فریاد میزنم.
این قیامت که من از هستی ناقص دیدم
نیست ممکن که به محشر در ایجاد زنم
هوش مصنوعی: من در این دنیا، عواقب و چگونگی زندگی را به گونهای ناپسند و نادرست تجربه کردهام و حالا نمیتوانم تصور کنم که در روز قیامت، بتوانم موجودی دیگر بسازم.
چه گشادم ز جنون شد که خردمند شوم؟
از خرابات چه دیدم که به آباد زنم؟
هوش مصنوعی: آیا این دیوانگی من باعث شده است که عاقل شوم؟ چه تجربهای از مکانهای خراب و ویران به دست آوردهام که میخواهم به آبادانی بروم؟
چهره ساخته ماه دلم کرد سیاه
می روم صیقلش از حسن خداداد زنم
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چهرهاش، دل من غمگین و تیره شده است. میخواهم با صفای محبت و لطف خدا، این غم را از دل بیرون کنم.
چون کسی نیست که باری ز دلم بردارد
چون جرس چند درین قافله فریاد زنم؟
هوش مصنوعی: وقتی هیچکس نیست که بار سنگینی از دل من بردارد، چه فایدهای دارد که مثل زنگ در این کاروان فریاد بزنم؟
صائب این زمزمه ها از سر بیدردی نیست
که صلا از نفس گرم به صیاد زنم
هوش مصنوعی: صائب میگوید که این نالهها و زمزمهها به خاطر بیدردی و بیاحساسی نیستند، بلکه من به خاطر عشق و علاقهام به صیاد، صدای خود را به او میرسانم.