غزل شمارهٔ ۵۶۴۵
کیستم من که ز فرمان تو سرگردانم؟
آب در دیده به صد خون جگر گردانم
نه چنان آمده عشقت که به افسون برود
نه چنان رفته ز دل صبر که برگردانم
دارم آن صبر که گر در قدحم زهر کنند
به سبکدستی تسلیم، شکر گردانم
برو ای ناصح بیدرد که روی دل من
در شمار ورقی نیست که برگردانم
پا مزن آنقدر ای باده به خاکستر من
که شبی در قدم شمع، سحر گردانم
چند در دیده من باشی و از حیرانی
گرد آفاق چو خورشید نظر گردانم؟
از عدم چون به وجود آمدی ای عمر عزیز
آنقدر باش که من رخت سفر گردانم
بشنوی ای صائب اگر قصه شیرین مرا
پرده گوش ترا تنگ شکر گردانم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کیستم من که ز فرمان تو سرگردانم؟
آب در دیده به صد خون جگر گردانم
هوش مصنوعی: من کیستم که از دستورات تو گیج و پریشان شوم؟ چشمانم پر از اشک و دلم به شدت درد میکند.
نه چنان آمده عشقت که به افسون برود
نه چنان رفته ز دل صبر که برگردانم
هوش مصنوعی: عشق تو به گونهای نیست که با حقه و فریب برود و از دل من دیگر آنقدر هم نرفته که بتوانم به راحتی دوباره آن را بازگردانم.
دارم آن صبر که گر در قدحم زهر کنند
به سبکدستی تسلیم، شکر گردانم
هوش مصنوعی: من آنقدر صبر دارم که اگر به من زهر هم بدهند، به سادگی تسلیم شوم و شکرگزاری کنم.
برو ای ناصح بیدرد که روی دل من
در شمار ورقی نیست که برگردانم
هوش مصنوعی: برو ای نصیحتکنندهی بیاحساس، چون دل من به قدری زخمی است که حتی نمیتوانم یادداشتی را بخوانم و برگردانم.
پا مزن آنقدر ای باده به خاکستر من
که شبی در قدم شمع، سحر گردانم
هوش مصنوعی: ای شراب، آنقدر بر خاکستر من نرو که شب بتوانم در نور شمع قدم بزنم و سحر را تجربه کنم.
چند در دیده من باشی و از حیرانی
گرد آفاق چو خورشید نظر گردانم؟
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی در چشمان من ظاهر شوی و از سر درگمی به دور دنیا نگاه کنم، مانند خورشید که به چرخش در میآید؟
از عدم چون به وجود آمدی ای عمر عزیز
آنقدر باش که من رخت سفر گردانم
هوش مصنوعی: ای عمر گرامی، زمانی که از هیچ به وجود آمدی، آنقدر در این دنیا بمان که من بتوانم سفر خود را آماده کنم.
بشنوی ای صائب اگر قصه شیرین مرا
پرده گوش ترا تنگ شکر گردانم
هوش مصنوعی: ای صائب، اگر داستان شیرین من را بشنوی، گوش تو را با شیرینی سخن پر میکنم.