گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶۴۲

گوش ناز تو به فریاد حزین می مالم
تا جبین هوس خود به زمین می مالم
با لب تازه خطش چند سیاهی بزند
چهره آب خضر را به زمین می مالم
روی بر پای تو می مالم و می مالم چشم
کاین منم بر کف پای تو جبین می مالم
منم آن جور وطن دیده که از ذوق سفر
رو به دیوار و در خانه زین می مالم
بال بر هم زدنم در قفس از شادی نیست
دست بردست ز افسوس چنین می مالم
روزگاری است که مشاطه فکرم صائب
رنگ بر چهره معنی نمکین می مالم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گوش ناز تو به فریاد حزین می مالم
تا جبین هوس خود به زمین می مالم
هوش مصنوعی: به خاطر صدای غم‌انگیز تو، به آرامی بر پوست خود می‌مالم و احساس نیاز و خواسته‌ام را بر زمین می‌کوبم.
با لب تازه خطش چند سیاهی بزند
چهره آب خضر را به زمین می مالم
هوش مصنوعی: اگر لب تازه‌ای را به سیاهی خط بکشم، چهره آب خضر را روی زمین می‌مالم.
روی بر پای تو می مالم و می مالم چشم
کاین منم بر کف پای تو جبین می مالم
هوش مصنوعی: من سرم را به پای تو می‌سایم و چشمانم را می‌مالم، چون اینجا من هستم که پیشانی‌ام را بر کف پای تو می‌گذارم.
منم آن جور وطن دیده که از ذوق سفر
رو به دیوار و در خانه زین می مالم
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به خاطر لذت سفر، به دیوار و در خانه‌ام می‌زنم و حس می‌کنم که در وطن خودم قرار دارم.
بال بر هم زدنم در قفس از شادی نیست
دست بردست ز افسوس چنین می مالم
هوش مصنوعی: پرهایم را در قفس نمی‌زنم از خوشحالی، بلکه از اندوه و افسوس است که این گونه خود را می‌مالم.
روزگاری است که مشاطه فکرم صائب
رنگ بر چهره معنی نمکین می مالم
هوش مصنوعی: این روزها به گونه‌ای است که زیبایی‌های فکر و اندیشه‌ام را با رنگ و لعابی دلپذیر به نمایش می‌گذارم و آن‌ها را به زیبایی جلوه می‌دهم.