گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶۴۱

بس که چون برگ خزان دیده پریشان حالم
سایه خود را به زمین می کشد از دنبالم
جگر پاره ولی نعمت سی روز من است
نکند دغدغه رزق پریشان حالم
کیست جز آینه و آب درین قحط آباد
که کند گریه به روز سفر از دنبالم
هر که را درد دلی هست به من شرح دهد
هر که را بار گرانی است منش حمالم
گه به خاکم کشد و گاه به خون غلطاند
چون پر تیره و بال تن من شد بالم
گریه سنگدل از بس که فشرده است مرا
خار در دیده آیینه زند تمثالم
باده صاف بود آینه طوطی من
در حریمی که لب جام نباشد لالم
آب در دیده آتش ز ترحم گردد
صائب آن شمع اگر شعله زند در بالم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس که چون برگ خزان دیده پریشان حالم
سایه خود را به زمین می کشد از دنبالم
هوش مصنوعی: به خاطر حال پریشانم، مثل برگ‌های پاییزی که در باد می‌رقصند، سایه خود را به آرامی روی زمین می‌کشم و گویی از پس من حرکت می‌کند.
جگر پاره ولی نعمت سی روز من است
نکند دغدغه رزق پریشان حالم
هوش مصنوعی: من از درد و رنج فراوانی رنج می‌برم، اما برای من مهم این است که روزی به سراغ من بیاید و باعث نگرانی‌ام در مورد تأمین روزی نشود.
کیست جز آینه و آب درین قحط آباد
که کند گریه به روز سفر از دنبالم
هوش مصنوعی: در این بیابان خشک و بی‌حاصل، چه کسی به جز آینه و آب می‌تواند برای من در روز سفر گریه کند و مرا همراهی کند؟
هر که را درد دلی هست به من شرح دهد
هر که را بار گرانی است منش حمالم
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش غم و دردی دارد، می‌تواند آن را برای من بگوید. هر کسی که بار سنگینی بر دوش دارد، من همانند یک بارکش آماده‌ام تا به او کمک کنم.
گه به خاکم کشد و گاه به خون غلطاند
چون پر تیره و بال تن من شد بالم
هوش مصنوعی: گاهی مرا به خاک می‌کشاند و گاهی در خون غوطه‌ور می‌کند، مانند پر سیاه که بال من را گرفت.
گریه سنگدل از بس که فشرده است مرا
خار در دیده آیینه زند تمثالم
هوش مصنوعی: گریه کردن سنگدل به خاطر اینکه خیلی تحت فشار قرار گرفته، باعث شده که مانند خاری در چشم، تصویر من را در آینه به نمایش بگذارد.
باده صاف بود آینه طوطی من
در حریمی که لب جام نباشد لالم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به نشانه‌ای از سرخوشی و زیبایی اشاره می‌کند که در میان دوستان و در محیطی دلنشین وجود دارد. او به تمایل خود به نوشیدن و لذت‌بردن از آن اشاره می‌کند، اما در عین حال، احساس تنهایی یا ناکامی را هم تجربه می‌کند. در این فضا، به نظر می‌رسد که ارتباطات و گفتگوها کم‌رنگ شده و او به نوعی سکوت و عدم بیان احساسات خود اشاره دارد.
آب در دیده آتش ز ترحم گردد
صائب آن شمع اگر شعله زند در بالم
هوش مصنوعی: وقتی که با ترحم به دیگران نگاه می‌کنیم، مثل آب در چشمانمان است، و اگر آن شمع درون ما شعله‌ور شود، می‌توانیم احساسات عمیق‌تری را تجربه کنیم.