گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶۳۵

تا به کی افتم و تا چند بپا برخیزم؟
من که افتادنی ام چند زجا برخیزم؟
من که تا خاستم از خاک، به خون افتادم
در قیامت دگر از خاک چرا برخیزم؟
چون لب خشک صدف تشنه آب گهرم
نه حبابم که پی کسب هوا برخیزم
من که از پستی طالع به زمین بستم نقش
نیست امید که در روز جزا برخیزم
نه سرو برگ غریبی، نه سرانجام وطن
به چه طاقت بنشینم، به چه پا خیزم؟
چاره غفلت من صور قیامت نکند
این نه خوابی است که از وی به صدا برخیزم
خاک بادا به سر همت مردانه من
اگر از خاک به اقبال هما برخیزم
قدمی بر سر خاکم بر زیارت بگذار
تا ز خواب عدم آغوش گشا برخیزم
من که گم کرده خود یافتم اینجا صائب
دیگر از کوی خرابات چرا برخیزم؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به کی افتم و تا چند بپا برخیزم؟
من که افتادنی ام چند زجا برخیزم؟
هوش مصنوعی: چقدر باید به زمین بیفتم و چند بار دیگر باید بلند شوم؟ من که به طور طبیعی در حال افتادن هستم، چند بار می‌توانم از جای خود بلند شوم؟
من که تا خاستم از خاک، به خون افتادم
در قیامت دگر از خاک چرا برخیزم؟
هوش مصنوعی: من که از زمین برخاستم و در همان آغاز به خون آغشته شدم، دیگر چرا باید بار دیگر از خاک بلند شوم در روز قیامت؟
چون لب خشک صدف تشنه آب گهرم
نه حبابم که پی کسب هوا برخیزم
هوش مصنوعی: من همچون صدفی هستم که لب‌هایش خشک شده و به آب ارزشمند نیاز دارد. من فقط حبابی نیستم که برای به دست آوردن هوا و زندگی به جست‌وجو بپردازم.
من که از پستی طالع به زمین بستم نقش
نیست امید که در روز جزا برخیزم
هوش مصنوعی: من که به دلیل تقدیر ناخوشایند و بد، به پایین‌ترین سطح رسیده‌ام، انتظار ندارم که در روز قیامت به حالتی بهتر و پرامیدتر برخیزم.
نه سرو برگ غریبی، نه سرانجام وطن
به چه طاقت بنشینم، به چه پا خیزم؟
هوش مصنوعی: نه به خیال دوری از وطن و نه به دلیل احساس غربت، در کجا باید بنشینم و چه زمانی باید از جا برخیزم؟
چاره غفلت من صور قیامت نکند
این نه خوابی است که از وی به صدا برخیزم
هوش مصنوعی: غفلت من را نمی‌توان با تصویر قیامت برطرف کرد. این خواب نیست که به یک صدا بیدار شوم و از آن خارج شوم.
خاک بادا به سر همت مردانه من
اگر از خاک به اقبال هما برخیزم
هوش مصنوعی: اگر من با تلاش و اراده‌ام از خاک برآیم و به موفقیت و سعادت برسم، خاک بر سر من باد!
قدمی بر سر خاکم بر زیارت بگذار
تا ز خواب عدم آغوش گشا برخیزم
هوش مصنوعی: لطفاً بر روی خاک من قدمی بگذار تا از خواب بی‌حالی و عدم بیدار شوم و آغوش خود را به روی زندگی باز کنم.
من که گم کرده خود یافتم اینجا صائب
دیگر از کوی خرابات چرا برخیزم؟
هوش مصنوعی: من که خودم را در اینجا پیدا کرده‌ام، پس چرا از این مکان خراباتی آنجا بروم؟

حاشیه ها

1395/12/27 11:02
فرشید برزگر

با توجه به وزن شعر، در مصرع
قدمی بر سر خاکم بر زیارت بگذار، به جای "بر زیارت"، باید "به زیارت" نوشته شود
"بر"، در این رکن، فعلاتن را به فاعلاتن تبدیل میکند که در علم عروض(به جز در رکن اول) توجیهی برایش وجود ندارد