گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶۲۴

شفق آلود شراب است مگر دستارم؟
که فتاده است به پا همچو سحر دستارم
هیچ وقت از گرو باده نیامد بیرون
از سر پنبه میناست مگر دستارم؟
چه کنی سرزنش من، که قضا می بندد
هر گل صبح به عنوان دگر دستارم
با دستان سر و دستار ز هم نشناسند
ریشه چون صبح ندارد به جگر دستارم
هیچ کس را گنهی نیست در آشفتن من
خودبخود گشت پریشان چو سحر دستارم
عشق از آن جوش که در مغز من انداخت، هنوز
مضطرب چون کف دریافت به سر دستارم
سر برون نازده از چاک گریبان وجود
رفت بر باد فنا همچو شور دستارم
من و از کوی مغان پای کشیدن صائب؟
گرو باده نگیرند مگر دستارم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شفق آلود شراب است مگر دستارم؟
که فتاده است به پا همچو سحر دستارم
هوش مصنوعی: شاید این دستارم شبیه به رنگ‌های شفق است که در حال شرابگون شدن است، چون به زمین افتاده و شبیه سحر به نظر می‌رسد.
هیچ وقت از گرو باده نیامد بیرون
از سر پنبه میناست مگر دستارم؟
هوش مصنوعی: هیچ وقت از گروه باده کسی نمی‌تواند با خیال راحت خارج شود، مگر اینکه من در کار خود جدی باشم.
چه کنی سرزنش من، که قضا می بندد
هر گل صبح به عنوان دگر دستارم
هوش مصنوعی: چه فایده‌ای دارد که تو مرا سرزنش کنی، وقتی که سرنوشت هر صبح با عنوانی جدید بر سرم سایه می‌افکند؟
با دستان سر و دستار ز هم نشناسند
ریشه چون صبح ندارد به جگر دستارم
هوش مصنوعی: با دست‌های خود و دستارم کسی مرا نمی‌شناسد، چون صبحی که ریشه‌اش در دل شب پنهان است.
هیچ کس را گنهی نیست در آشفتن من
خودبخود گشت پریشان چو سحر دستارم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در بی‌خود شدن من نقشی ندارد، من به‌طور طبیعی در هم ریخته‌ام و مانند سحر، دچار آشفتگی شده‌ام.
عشق از آن جوش که در مغز من انداخت، هنوز
مضطرب چون کف دریافت به سر دستارم
هوش مصنوعی: عشق به شدت در وجود من تاثیر گذاشته است و هنوز هم مانند کف دریا، درون من به تلاطم و بی‌قراری ادامه می‌دهد.
سر برون نازده از چاک گریبان وجود
رفت بر باد فنا همچو شور دستارم
هوش مصنوعی: سرم به خاطر زیبایی و ناز باید از چاک گریبان وجود بیرون بیاید، اما در عوض، به باد فنا رفته‌ام مثل شور و شوقی که وقتی دستارم را به سر می‌گذارم، دارم.
من و از کوی مغان پای کشیدن صائب؟
گرو باده نگیرند مگر دستارم
هوش مصنوعی: آیا من می‌توانم از راه مغان دور شوم؟ زیرا بدون می‌باران، کسی به من نخواهد نگفت که چقدر ارزشمندم.