گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶۱

حلقه هر در باغی نشود دیده ما
باغ دربسته بود دیده پوشیده ما
در دل قانع ما نیست تزلزل را راه
لنگر بحر بود گوهر سنجیده ما
گرد غربت کندش زنده نهان در ته خاک
غم به هر جا که رود از دل غم دیده ما
لعل و یاقوت به میزان جنون سنگ کم است
سنگ اطفال بود گوهر سنجیده ما
خرمن سوخته از برق چه پروا دارد؟
غم عالم چه کند با دل غم دیده ما
گرچه چون سرو نداریم درین باغ بری
می توان چید گل از دامن برچیده ما
کار اکسیر کند رنگ طلایی صائب
مژه زرین شود از برگ خزان دیده ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حلقه هر در باغی نشود دیده ما
باغ دربسته بود دیده پوشیده ما
هوش مصنوعی: هیچ در باغی برای ما باز نیست؛ چرا که چشم ما به باغی که در آن بسته است، عادت کرده و نمی‌تواند آن را ببیند.
در دل قانع ما نیست تزلزل را راه
لنگر بحر بود گوهر سنجیده ما
هوش مصنوعی: در دل انسان‌هایی که راضی و قانع هستند، جایی برای تردید و ناپایداری نیست. درست مانند اینکه در عمق دریا، لنگر فقط برای سنجش ارزش گوهرها استفاده می‌شود.
گرد غربت کندش زنده نهان در ته خاک
غم به هر جا که رود از دل غم دیده ما
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات عمیقی از غم و تنهایی می‌پردازد. شاعر اشاره می‌کند که حتی اگر فردی در جایی جدید باشد، غم و یاد خاطرات دردناک همیشه با او خواهند بود. این غم می‌تواند او را در هر مکان و زمانی تعقیب کند و از دل او رخت بر نبندد. در واقع، غربت و اندوه را در وجود خود حس می‌کند و نمی‌تواند از آن رها شود.
لعل و یاقوت به میزان جنون سنگ کم است
سنگ اطفال بود گوهر سنجیده ما
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به مقایسه ارزش‌های ظاهری و درونی می‌پردازد. او می‌گوید که لعل و یاقوت، که انواعی از جواهرات قیمتی هستند، در برابر عشق و دیوانگی چیزی نمی‌باشند. در واقع، او تأکید می‌کند که ارزش واقعی در چیزهای عمیق‌تر و غیرمحسوس‌تر نهفته است و گوهر واقعی در درون آدمی است، نه در چیزهای مادی و قابل لمس.
خرمن سوخته از برق چه پروا دارد؟
غم عالم چه کند با دل غم دیده ما
هوش مصنوعی: شرایط سخت و دشوار برای کسی که دچار آسیب یا خسارت شده، در واقع اهمیتی ندارد. دل ما که پر از درد و غم است، نمی‌تواند با غم‌های بزرگ دنیا کنار بیاید.
گرچه چون سرو نداریم درین باغ بری
می توان چید گل از دامن برچیده ما
هوش مصنوعی: اگرچه ما مانند سرو سرسبز و باشکوه در این باغ نیستیم، اما می‌توانیم گل‌هایی را از دامن خود برداشت کنیم که پیش از این چینیده‌ایم.
کار اکسیر کند رنگ طلایی صائب
مژه زرین شود از برگ خزان دیده ما
هوش مصنوعی: عمل اکسیر باعث می‌شود رنگی طلایی به وجود آید و مژه‌های ما با برگ‌های خزان مانند زرینی شوند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۶۱ به خوانش عندلیب