گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۶۵

از شکست آرزو قند مکرر می خوریم
بر لب خود خاک می مالیم و شکر می خوریم
با سپهر تلخ سیما خنده رو بر می خوریم
زهر اگر در جام ما ریزند شکر می خوریم
از تو تا دوریم از ما دور می گردد حیات
با تو چون بر می خوریم از زندگی برمی خوریم
شیوه ما نیست از بیداد روگردان شدن
سیلی دریا ز خلق خوش چو عنبر می خوریم
از عزیز مصر و شکرزار او آسوده ایم
ما که گرد کاروان را همچو شکر می خوریم
گرچه تبخال خون داریم ظاهر در قدح
بی گزند دیده بد آب کوثر می خوریم
نعمت الوان عالم را کند خون در جگر
کاسه خونی که ما از دست دلبر می خوریم
می کند از روزی ما کم سپهر تنگ چشم
گاهی از بی دست و پایی گر سکندر می خوریم
میوه های خام انجم پخته شد بر خاک ریخت
ما زخامی همچنان گرمای محشر می خوریم
خودنمایی نیست در زیر فلک آیین ما
زیر خاکستر دل خود همچو اخگر می خوریم
برنمی داریم دست از زلف مشکین سخن
چون قلم چندان که زخم تیغ بر سر می خوریم
در تلافی میوه شیرین به دامن می دهیم
همچو نخل پر ثمر سنگی که بر سر می خوریم
صائب از فیض خموشی در دل دریای تلخ
آب شیرین چون صدف از جام گوهر می خوریم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از شکست آرزو قند مکرر می خوریم
بر لب خود خاک می مالیم و شکر می خوریم
هوش مصنوعی: از ناامیدی و شکست در آرزوهایمان، برای دلخوشی و شیرینی، مانند قند عمل می‌کنیم و با وجود غم و درد، سعی می‌کنیم چهره‌مان را شاد و خوشحال نگه داریم.
با سپهر تلخ سیما خنده رو بر می خوریم
زهر اگر در جام ما ریزند شکر می خوریم
هوش مصنوعی: با وجود مشکلات و سختی‌های زندگی، ما با لبخند به آنها می‌نگریم. حتی اگر در برابر دردها و ناملایمات قرار بگیریم، باز هم شادی و شیرینی را در زندگی‌مان جستجو می‌کنیم.
از تو تا دوریم از ما دور می گردد حیات
با تو چون بر می خوریم از زندگی برمی خوریم
هوش مصنوعی: هر چه از تو دور می‌شویم، زندگی نیز از ما دور می‌شود. وقتی که با تو روبه‌رو می‌شویم، احساس می‌کنیم که واقعاً به زندگی دست می‌یابیم.
شیوه ما نیست از بیداد روگردان شدن
سیلی دریا ز خلق خوش چو عنبر می خوریم
هوش مصنوعی: ما به دلیل بی‌عدالتی از مسیر خود دور نمی‌شویم؛ همچون دریا که حتی در هنگام طوفان، به طرز زیبایی به جلو می‌رود و از خوشی دیگران لذت می‌برد.
از عزیز مصر و شکرزار او آسوده ایم
ما که گرد کاروان را همچو شکر می خوریم
هوش مصنوعی: ما از محبت عزیز مصر و زیبایی‌های او بی‌نیازیم، زیرا زندگی‌مان را مثل شکر که خورده می‌شود، در کنار کاروان به آرامی سپری می‌کنیم.
گرچه تبخال خون داریم ظاهر در قدح
بی گزند دیده بد آب کوثر می خوریم
هوش مصنوعی: هرچند که زخم‌های عمیق و دردناکی داریم، اما با این حال، با دیدن زیبایی‌های زندگی و نیکی‌ها به راحتی از شیرینی‌ها و لذایذ آن بهره‌مند می‌شویم.
نعمت الوان عالم را کند خون در جگر
کاسه خونی که ما از دست دلبر می خوریم
هوش مصنوعی: نعمت‌های مختلفی که در جهان وجود دارد، باعث می‌شود که دل ما به درد بیاید، همان‌طور که ما از عشق معشوقمان رنج می‌بریم و درددل می‌کنیم.
می کند از روزی ما کم سپهر تنگ چشم
گاهی از بی دست و پایی گر سکندر می خوریم
هوش مصنوعی: گاهی پیش می‌آید که شرایط و روزگار به شکلی نامساعد و تنگ‌نظرانه بر ما فشار می‌آورد و باعث می‌شود که از روزی و برکت ما کاسته شود، گاهی هم به دلیل ناتوانی و بی‌پناهی خود، باید با مشکلاتی مانند بی‌ثباتی و دشواری‌ها مواجه شویم. اگر هم به مشکلاتی برمی‌خوریم، مانند خطرها یا چالش‌هایی که بر سر راه‌مان قرار دارد، باید با صبر و استقامت مقابله کنیم.
میوه های خام انجم پخته شد بر خاک ریخت
ما زخامی همچنان گرمای محشر می خوریم
هوش مصنوعی: میوه‌های نارس که از درختان چیده شده بودند، بر خاک ریخته و پخته شدند. ما هم به مانند آن، هنوز زخم‌هایی داریم و تاثیرات گرمای روز قیامت را احساس می‌کنیم.
خودنمایی نیست در زیر فلک آیین ما
زیر خاکستر دل خود همچو اخگر می خوریم
هوش مصنوعی: ما در زیر آسمان به نمایش و خودستایی نمی‌پردازیم؛ بلکه در دل‌های خود، همانند ذغال گداخته زیر خاکستر، آتش عشق و احساسات را خاموش و پنهان نگه می‌داریم.
برنمی داریم دست از زلف مشکین سخن
چون قلم چندان که زخم تیغ بر سر می خوریم
هوش مصنوعی: ما از زیبایی و جذابیت عشق جدا نمی‌شویم و همچنان بر دل‌نوشته‌هایمان ادامه می‌دهیم، حتی اگر درد و رنجی مانند زخم شمشیر را تجربه کنیم.
در تلافی میوه شیرین به دامن می دهیم
همچو نخل پر ثمر سنگی که بر سر می خوریم
هوش مصنوعی: ما در پاسخ به رفتارهای نادرست، به دیگران خوبی و محبت می‌دهیم، درست مانند درخت نخل که میوه‌های شیرین و فراوانی دارد، حتی زمانی که سنگ‌ها و مشکلات بر سر ما می‌بارند.
صائب از فیض خموشی در دل دریای تلخ
آب شیرین چون صدف از جام گوهر می خوریم
هوش مصنوعی: در سکوت و آرامش دل، مانند صدفی که از دریا وارد می‌شود، ما از شیرینی زندگی بهره‌مند می‌شویم، حتی در میان تلخی‌ها و سختی‌ها.