غزل شمارهٔ ۵۴۶۱
ما به بوی گل ز قرب گلستان آسودهایم
از گزند خار و منع باغبان آسودهایم
جام می بر مدعای ما چو گردش میکند
گر به کام ما نگردد آسمان آسودهایم
شعله را خاشاک نتواند عنانداری کند
در طریق عشق از زخم زبان آسودهایم
نفس غافلگیر ما در انتظار فرصت است
خاطر ما خوش که از فکر جهان آسودهایم
نعمت الوان نگردد خونبهای آبرو
ما ز نعمتهای الوان جهان آسودهایم
دیده ما را نبندد خواب سنگین اجل
با خیال یار از خواب گران آسودهایم
آستین بینیازی بر ثمر افشاندهایم
همچو سرو از سیلی باد خزان آسودهایم
سیلی بیزنهار را در زیر پل آرام نیست
ما ز غفلت زیر طاق آسمان آسودهایم
رخنه تقدیر را خسپوش کردن مشکل است
ورنه ما از مکر اخوان زمان آسودهایم
عقل بیحاصل سر ما گر ندارد گو مدار
خانه ویرانهایم، از پاسبان آسودهایم
دامن دریای خاموشی به دست آوردهایم
چون دهان ماهی از پاس زبان آسودهایم
در چراگاه جهان بر ما کسی را حکم نیست
چون غزال وحشی از خواب شبان آسودهایم
آفتاب زندگانی روی در زردی نهاد
ما سیهمستان غفلت همچنان آسودهایم
دنیی و عقبی تماشاگاه اهل غفلت است
ما خداجویان ز فکر این و آن آسودهایم
این جواب آن غزل صائب که سعدی گفته است
گر بهار آید و گر باد خزان آسودهایم
غزل شمارهٔ ۵۴۶۰: ما به چشم کوته اندیشان چنین آسوده ایمغزل شمارهٔ ۵۴۶۲: در دل صد پاره عیش جاودان پوشیده ایم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما به بوی گل ز قرب گلستان آسودهایم
از گزند خار و منع باغبان آسودهایم
هوش مصنوعی: ما به خاطر عطر گل، که نشانهای از گلستان است، در آرامش به سر میبریم و از آسیبهای خارها و محدودیتهای باغبان در امان هستیم.
جام می بر مدعای ما چو گردش میکند
گر به کام ما نگردد آسمان آسودهایم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی جام را به دست میگیریم و در حالی که در حال چرخش است، اگر قرار باشد که به خواسته ما نرسد، ما همچنان آرام و آسوده خواهیم بود.
شعله را خاشاک نتواند عنانداری کند
در طریق عشق از زخم زبان آسودهایم
هوش مصنوعی: شعله آتش نمیتواند با مواد بیارزش کنترل شود؛ ما از سخنان خنجرآلود دیگران در راه عشق آسودهخاطر هستیم.
نفس غافلگیر ما در انتظار فرصت است
خاطر ما خوش که از فکر جهان آسودهایم
هوش مصنوعی: نفس ما که غافلگیر شده، در انتظار فرصتی برای بروز است. اما خاطر ما خوش است زیرا از فکر و دغدغههای این جهان آسودهایم.
نعمت الوان نگردد خونبهای آبرو
ما ز نعمتهای الوان جهان آسودهایم
هوش مصنوعی: ما از نعمتهای گوناگون زندگی بهرهمندیم، ولی هیچ چیز ارزش آبرو و شخصیت ما را ندارد.
دیده ما را نبندد خواب سنگین اجل
با خیال یار از خواب گران آسودهایم
هوش مصنوعی: ما نگران خواب سنگین مرگ نیستیم، زیرا با فکر یارمان از خواب سنگین به دور هستیم و در آرامش به سر میبریم.
آستین بینیازی بر ثمر افشاندهایم
همچو سرو از سیلی باد خزان آسودهایم
هوش مصنوعی: ما با دستهای پر از نعمت و بینیازی، چیزهای خوبی را به دست آوردهایم و مانند درخت سرو که در برابر وزش بادهای پاییز آرام است، در آرامش به سر میبریم.
سیلی بیزنهار را در زیر پل آرام نیست
ما ز غفلت زیر طاق آسمان آسودهایم
هوش مصنوعی: در زیر پل، آرامشی نیست و سیل بیخطر نگذاشته است. ما در زیر آسمان به خاطر غفلت خود آسوده زندگی میکنیم.
رخنه تقدیر را خسپوش کردن مشکل است
ورنه ما از مکر اخوان زمان آسودهایم
هوش مصنوعی: تغییر دادن سرنوشت و تقدیر کار آسانی نیست، و در غیر این صورت ما از نیرنگهای زمانه راحت هستیم.
عقل بیحاصل سر ما گر ندارد گو مدار
خانه ویرانهایم، از پاسبان آسودهایم
هوش مصنوعی: اگر خرد ما بیفایده است و چیزی به ما نمیدهد، نگران نباش، چونخانهامان در حال نابودی است و ما از نگهبانی راحت هستیم.
دامن دریای خاموشی به دست آوردهایم
چون دهان ماهی از پاس زبان آسودهایم
هوش مصنوعی: ما به آرامش و سکوتی دست یافتهایم که مانند دامن دریا تماشایی است، چرا که مانند دهان ماهی که از گذشتن زبان آسوده است، از دغدغهها و سخنها دور ماندهایم.
در چراگاه جهان بر ما کسی را حکم نیست
چون غزال وحشی از خواب شبان آسودهایم
هوش مصنوعی: در دنیای پر تلاطم، هیچکس نمیتواند بر ما تسلط داشته باشد، چرا که ما مانند غزالهای وحشی در آرامش و آزادی زندگی میکنیم و به دور از نگرانیهای شبان هستیم.
آفتاب زندگانی روی در زردی نهاد
ما سیهمستان غفلت همچنان آسودهایم
هوش مصنوعی: خورشید زندگی بر چهرهام، زردی و کسالت را نشانده است، اما ما که در غفلت به سر میبریم همچنان بیخیال و آرام هستیم.
دنیی و عقبی تماشاگاه اهل غفلت است
ما خداجویان ز فکر این و آن آسودهایم
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت برای غافلان تنها محل تماشا و تماشاگری است، اما ما کسانی که در جستوجوی خدا هستیم، از فکر و دغدغههای این دنیا و آن دنیا فارغ شدهایم.
این جواب آن غزل صائب که سعدی گفته است
گر بهار آید و گر باد خزان آسودهایم
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که ما در هر شرایطی، چه در بهار که فصل شادی و سرزندگی است و چه در پاییز که نشانهی خزان و کاهش نشاط است، آرامش و آسایش خود را حفظ میکنیم. به عبارت دیگر، ما به وضعیتهای مختلف زندگی بیتوجهیم و سعی میکنیم با آرامش به زندگی ادامه دهیم.

صائب