غزل شمارهٔ ۵۴۵۹
ما دل خود را ز غفلت در گناه افکنده ایم
یوسف خود را ز بی چشمی به چاه افکنده ایم
همچو مخمل تار و پود خواب غفلت گشته است
سوزن الماس اگر در خوابگاه افکنده ایم
هر دو عالم چیست تا ما قیمت یوسف کنیم
می توان بخشید اگر سنگی به چاه افکنده ایم
در سخن استادگی از ما سبکساران مخواه
چون قلم ما حرف گفتن را به راه افکنده ایم
نیست ممکن لیلی از مجنون ما وحشت کند
ما غزالان را به دنبال نگاه افکنده ایم
نیست غیر از شستشوی دیده ما را مطلبی
بی تو بر خورشید تابان گر نگاه افکنده ایم
در میان ما و آتش می شود صائب حجاب
پرده شرمی که بر روی گناه افکنده ایم
غزل شمارهٔ ۵۴۵۸: ما ز روی آتشین او نقاب افکندهایمغزل شمارهٔ ۵۴۶۰: ما به چشم کوته اندیشان چنین آسوده ایم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما دل خود را ز غفلت در گناه افکنده ایم
یوسف خود را ز بی چشمی به چاه افکنده ایم
هوش مصنوعی: ما با غفلت و عدم توجه، دل خود را در گناه گرفتار کردهایم، مانند یوسف که بهدلیل نادانی و بیحوصلگی، به چاه افکنده شد.
همچو مخمل تار و پود خواب غفلت گشته است
سوزن الماس اگر در خوابگاه افکنده ایم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر اشاره میکند که همچون مخمل، خواب غفلت بر تار و پود زندگی ما نشسته است و اگر سوزن الماس را در مکان استراحت قرار دادهایم، به معنای این است که چیزهای ارزشمند و گرانبها در خواب غفلت و بیتوجهی ما به هدر میروند. این تصویر به بیان اهمیت بیداری و توجه به زیباییها و ارزشهای زندگی میپردازد.
هر دو عالم چیست تا ما قیمت یوسف کنیم
می توان بخشید اگر سنگی به چاه افکنده ایم
هوش مصنوعی: اهمیت و ارزش دنیا و آخرت را در مقایسه با یکدیگر بیان میکند و این نکته را یادآور میشود که اگر ما چیزی گرانبها مانند یوسف را به دست آوردهایم، باید بدانیم که ممکن است چیزهای بیارزشی را به بهای آن در دست داشته باشیم. در واقع، این اشعار به ما میگوید که اگر در راه رسیدن به اهداف بلند خود، اشتباهاتی کردهایم، میتوانیم آنها را ببخشیم و از آنها بگذریم.
در سخن استادگی از ما سبکساران مخواه
چون قلم ما حرف گفتن را به راه افکنده ایم
هوش مصنوعی: از ما که اهل سبکسری هستیم، انتظار نداشته باشید که در سخن، استقامت و استواری داشته باشیم، چون ما قلم را به گونهای به کار بستهایم که خود را در بروز افکار و بیان آنها آزاد گذاشتهایم.
نیست ممکن لیلی از مجنون ما وحشت کند
ما غزالان را به دنبال نگاه افکنده ایم
هوش مصنوعی: لیلی هیچگاه از مجنون ما نمیترسد، زیرا ما غزالان را تحت تأثیر نگاه خود قرار دادهایم.
نیست غیر از شستشوی دیده ما را مطلبی
بی تو بر خورشید تابان گر نگاه افکنده ایم
هوش مصنوعی: غیر از پاک کردن اشکهایمان، موضوع دیگری برای ما وجود ندارد. ما به خاطر تو به خورشید درخشان نگاه کردهایم.
در میان ما و آتش می شود صائب حجاب
پرده شرمی که بر روی گناه افکنده ایم
هوش مصنوعی: میان ما و آتش، مانعی ایجاد میشود که ناشی از شرم ماست. این شرم همان پردهای است که بر روی گناهانمان انداختهایم و از چشم دیگران میپوشانیم.

صائب