گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۴۹

چون سبو تا ما ز دست خویش بالین کرده ایم
خانه خود از شراب لعل رنگین کرده ایم
در خطر گاهی که دامن بر کمر بسته است کوه
بستر و بالین خود ما خواب سنگین کرده ایم
تکیه بر سنگین دلی پیش فغان ما مکن
ما به فریادی سبک صد کوه تمکین کرده ایم
از مروت نیست کردن حق ما را پایمال
ما به خون دست ترا اول نگارین کرده ایم
محضر آماده ای خواهد به خون ما شدن
این پرو بالی که چون طاوس رنگین کرده ایم
بیدلان از مرگ می ترسند و ما چون کبک مست
خنده خود را دلیل راه شاهین کرده ایم
چشم آسایش ز منزل داشتن فکری است پوچ
ما ز غفلت خواب خود در خانه زین کرده ایم
بیغمان گر طره دستار زرین کرده اند
ما ز درد عشق روی خویش زرین کرده ایم
نغمه پردازان گلشن را به شور آورده ایم
مصرعی چون شاخ گل هرگاه رنگین کرده ایم
چون کنیم استادگی در دادن سر همچو گل؟
ما که خواب امن در دامان گلچین کرده ایم
نیست صائب ناله ما را اثر در بیغمان
ورنه خون مرده را احیا به تلقین کرده ایم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون سبو تا ما ز دست خویش بالین کرده ایم
خانه خود از شراب لعل رنگین کرده ایم
هوش مصنوعی: ما چون گلی زیبا در کنار خود داریم و با دست خود آن را تزئین کرده‌ایم، خانه‌مان را با شراب قرمز و دلنشین زینت بخشیده‌ایم.
در خطر گاهی که دامن بر کمر بسته است کوه
بستر و بالین خود ما خواب سنگین کرده ایم
هوش مصنوعی: در هنگام خطر، وقتی که ما خود را آماده کرده‌ایم و در وضعیت جدی قرار داریم، به طور عجیبی در خواب سنگینی فرو رفته‌ایم و از وضعیت بستر و آرامش کوه مانند غافل شده‌ایم.
تکیه بر سنگین دلی پیش فغان ما مکن
ما به فریادی سبک صد کوه تمکین کرده ایم
هوش مصنوعی: به خودت سخت نگیرید و سعی نکن برای ما ناله و فریاد کنید. ما با تمام احساسات سنگین و غم‌انگیزمان، توانسته‌ایم بر مشکلات و دردهایمان غلبه کنیم.
از مروت نیست کردن حق ما را پایمال
ما به خون دست ترا اول نگارین کرده ایم
هوش مصنوعی: به خاطر جوانمردی و انصاف، مناسب نیست که حق ما را زیر پا بگذاری. ما ابتدا دست تو را با خون خود رنگین کرده‌ایم.
محضر آماده ای خواهد به خون ما شدن
این پرو بالی که چون طاوس رنگین کرده ایم
هوش مصنوعی: ما آماده‌ایم که در حضور تو جان خود را فدای عشق کنیم، همان‌طور که با زیبایی و ظرافتی که به خود بخشیده‌ایم، همچون طاووس‌های رنگین به نمایش درآییم.
بیدلان از مرگ می ترسند و ما چون کبک مست
خنده خود را دلیل راه شاهین کرده ایم
هوش مصنوعی: افراد بی‌دل از مرگ می‌هراسند، اما ما مانند کبک، بدون توجه به خطرات، از شادی و خنده‌مان به عنوان نشانه‌ای برای جذب شاهین‌ها استفاده می‌کنیم.
چشم آسایش ز منزل داشتن فکری است پوچ
ما ز غفلت خواب خود در خانه زین کرده ایم
هوش مصنوعی: داشتن چشم‌انداز آرامش از خانه، اندیشه‌ای بیهوده است. ما به خاطر غفلت خود، خواب‌آلود در خانه‌مان نشسته‌ایم.
بیغمان گر طره دستار زرین کرده اند
ما ز درد عشق روی خویش زرین کرده ایم
هوش مصنوعی: اگرچه دیگران با زینت و زیبایی خود را آراسته‌اند، ما به خاطر درد عشق، چهره‌امان را با رنج و اندوه تزئین کرده‌ایم.
نغمه پردازان گلشن را به شور آورده ایم
مصرعی چون شاخ گل هرگاه رنگین کرده ایم
هوش مصنوعی: ما لحن زیبای باغ را به وجد آورده‌ایم و هر زمان که شعری سروده‌ایم، مانند گل‌های رنگارنگ آن را زیبا و دلنشین کرده‌ایم.
چون کنیم استادگی در دادن سر همچو گل؟
ما که خواب امن در دامان گلچین کرده ایم
هوش مصنوعی: چطور می‌توانیم در برابر خطرات و مشکلات مقاوم باشیم مانند گلی که سرش را برافراشته است؟ ما که در آغوش آرامش و زیبایی قرار داریم.
نیست صائب ناله ما را اثر در بیغمان
ورنه خون مرده را احیا به تلقین کرده ایم
هوش مصنوعی: درد و ناله ما هیچ تاثیری بر دل سنگی آن‌ها ندارد، وگرنه ما توانسته‌ایم حتی خون مرده را با آموزش دوباره زنده کنیم.