گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۴۷

ما دماغ خشک را از باده گلشن کرده‌ایم
بارها این شمع را از آب روشن کرده‌ایم
هرکه را دیدیم دارد حاصلی از عمر و ما
عقده مشکل به جای دانه خرمن کرده‌ایم
دیگران را دست بر دل نه، که ما سوداییان
با دل سرگشته عادت چون فلاخن کرده‌ایم
رتبه ما خاکساران را به چشم کم مبین
خاک‌ها ز افتادگی در چشم دشمن کرده‌ایم
جوهر شمشیر را در پیچ و تاب آورده است
جامه فتحی که ما از زخم بر تن کرده‌ایم
حسن گل عالم‌فروز از شعله آواز ماست
این نهال خشک را ما نخل ایمن کرده‌ایم
بخیه را چون محرم زخم نهان خود کنیم؟
ما که از غیرت نمک در چشم سوزن کرده‌ایم
چون نسازد ذوق صید ما قفس را سینه‌چاک؟
بیضه را چون خلوت خلوت فانوس روشن کرده‌ایم
از فروغ داغ ما چشم سمندر خیره است
ما چراغ خود ز روی گرم روشن کرده‌ایم
صائب از گوش گران باغبانان فارغیم
ما که از افکار رنگین طرح گلشن کرده‌ایم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما دماغ خشک را از باده گلشن کرده‌ایم
بارها این شمع را از آب روشن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: ما بارها با نوشیدن شراب گلشن و خوشگوار، دل و جان بی‌روح و خشک خود را شاداب کرده‌ایم و مانند شمعی که با آب روشن می‌شود، سعی کرده‌ایم روشنی و زندگی را به خود بیاوریم.
هرکه را دیدیم دارد حاصلی از عمر و ما
عقده مشکل به جای دانه خرمن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: هر کسی را که دیدیم زندگی‌اش نتیجه‌ای داشته و میوه‌ای از تلاش‌هایش برداشت کرده، ما اما هنوز در دل خود اسیر مشکلات و عقده‌ها هستیم و به جای اینکه ثمره‌ای از زندگی‌مان داشته باشیم، فقط بار سنگین ناکامی را بر دوش می‌کشیم.
دیگران را دست بر دل نه، که ما سوداییان
با دل سرگشته عادت چون فلاخن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: دیگران را به دل نچسبانید، زیرا ما کسانی هستیم که دل‌های آشفته‌مان را مانند وسیله‌ای برای پرتاب کردن عواطف و احساسات به کار گرفته‌ایم.
رتبه ما خاکساران را به چشم کم مبین
خاک‌ها ز افتادگی در چشم دشمن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: ما باید جایگاه و مرتبه خود را که از انسانیت و فروتنی نشأت می‌گیرد، کم اهمیت ندانیم. ما به سبب تواضع و افتادگی‌امان در چشم دشمنان، این احساس را به آنها منتقل کرده‌ایم.
جوهر شمشیر را در پیچ و تاب آورده است
جامه فتحی که ما از زخم بر تن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: شمشیر به خاطر پیروزی و فتحی که ما از زخم‌ها و مشکلات به دست آورده‌ایم، در حال درخشیدن و جلوه‌گری است.
حسن گل عالم‌فروز از شعله آواز ماست
این نهال خشک را ما نخل ایمن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: زیبایی و خوشی که در عالم وجود دارد، به خاطر صدای ماست. ما با آواز خود این درخت خشک را مانند نخل‌های سرسبز و امن تبدیل کرده‌ایم.
بخیه را چون محرم زخم نهان خود کنیم؟
ما که از غیرت نمک در چشم سوزن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانیم زخمی که پنهان کرده‌ایم را به خوبی بخیه بزنیم؟ در حالی که ما به خاطر غیرت و عشق، نمک در چشمان سوزن کرده‌ایم.
چون نسازد ذوق صید ما قفس را سینه‌چاک؟
بیضه را چون خلوت خلوت فانوس روشن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: اگر ذوق ما برای شکار فراهم نباشد، چرا باید قفس را به سینه چاک کنیم؟ ما آن چنان خلوتی را برای تخم‌مرغ فراهم کرده‌ایم که روشنایی فانوس را در آن روشن کرده‌ایم.
از فروغ داغ ما چشم سمندر خیره است
ما چراغ خود ز روی گرم روشن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: چشم سمندر به روشنایی داغ ما خیره شده است و ما چراغ خود را با گرمای وجودمان روشن کرده‌ایم.
صائب از گوش گران باغبانان فارغیم
ما که از افکار رنگین طرح گلشن کرده‌ایم
هوش مصنوعی: ما از ناراحتی‌ها و مشکلات زندگی رها هستیم و می‌توانیم به زیبایی‌های خود فکر کنیم، چون در دنیای ذهنی‌مان باغی رنگارنگ و زیبا ساخته‌ایم.

حاشیه ها

1398/05/02 11:08
بنده hashemimasoud۶۸@yahoo.com

وزن غزل اشتباه درج شده است.
رمل مثمن، سالم نیست بلکه مقصور است:
ما دماغِ: فاعلاتن، خشک را از: فاعلاتن، باده گلشن: فاعلاتن، کرده ایم: فاعلات (فاعلان)
رمل مثمن مقصور