گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۳۸

در ره باطل ز پا چون نقش پا افتاده‌ایم
کعبه مقصد کجا و ما کجا افتاده‌ایم
خجلت روی زمین داریم از بحر کمان
از هدف تا دور چون تیر خطا افتاده‌ایم
چون نگاه دیده وحشی‌غزالان از حجاب
در میان مردمان ناآشنا افتاده‌ایم
خاک می‌لیسید زبان موج ما در جویبار
تا از آن دریای بی‌ساحل جدا افتاده‌ایم
از دم سرد فلک آیینه ما تیره نیست
ما ز دامان تر خود از جلا افتاده‌ایم
عذر نامقبول ما را کی پذیرند اهل دید؟
ما که در چاه ضلالت با عصا افتاده‌ایم
از سعادت مشرق خورشید دولت گشته است
هرکجا چون سایه بال هما افتاده‌ایم
چون کمان و تیر در وحشت‌سرای روزگار
تا به هم پیوسته‌ایم از هم جدا افتاده‌ایم
این جواب آن غزل صائب که والی گفته است
«هرکه را از پیش پا رفته است ما افتاده‌ایم»

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در ره باطل ز پا چون نقش پا افتاده‌ایم
کعبه مقصد کجا و ما کجا افتاده‌ایم
هوش مصنوعی: در مسیر نادرست، ما همچون اثر پا بر زمین مانده‌ایم؛ در حالی که هدف‌های بلندی داریم، ولی خودمان به کجا رسیده‌ایم.
خجلت روی زمین داریم از بحر کمان
از هدف تا دور چون تیر خطا افتاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما از زمین خجالت‌زده‌ایم که مانند تیرهایی که به هدف نمیرسند، از دریاهای عمیق و دور افتاده‌ایم.
چون نگاه دیده وحشی‌غزالان از حجاب
در میان مردمان ناآشنا افتاده‌ایم
هوش مصنوعی: چشم‌های وحشی غزالان مانند ما در میان افراد ناآشنا و دور از حجاب به تماشا نشسته‌اند.
خاک می‌لیسید زبان موج ما در جویبار
تا از آن دریای بی‌ساحل جدا افتاده‌ایم
هوش مصنوعی: زبان موج ما در جویبار خاک را لمس می‌کند، زیرا ما از آن دریای بی‌کران جدا شده‌ایم.
از دم سرد فلک آیینه ما تیره نیست
ما ز دامان تر خود از جلا افتاده‌ایم
هوش مصنوعی: از سرما و تاریکی آسمان، آینه وجود ما تیره و کدر نیست؛ بلکه ما به دلیل فاصله از سرچشمه پاکی خود، دچار زوال شده‌ایم.
عذر نامقبول ما را کی پذیرند اهل دید؟
ما که در چاه ضلالت با عصا افتاده‌ایم
هوش مصنوعی: اهل بصیرت و بینش چگونه ممکن است از عذر ما که هیچ ارزشی ندارد، استقبال کنند؟ ما که خود در تاریکی و گمراهی گرفتار شده‌ایم و برای خروج از آن تنها به یک چوب دستی تکیه کرده‌ایم.
از سعادت مشرق خورشید دولت گشته است
هرکجا چون سایه بال هما افتاده‌ایم
هوش مصنوعی: در این دنیا، هر جا که سایه‌ی قدرت و خوبی بر ما افتاده، به خاطر خوش‌شانسی و نور خورشید خوشبختی است.
چون کمان و تیر در وحشت‌سرای روزگار
تا به هم پیوسته‌ایم از هم جدا افتاده‌ایم
هوش مصنوعی: در روزگار پر از ترس و تردید، مانند کمان و تیر که به هم مرتبط‌اند، ما نیز در پیوند با یکدیگر هستیم، اما به دلیل شرایط سخت و ناگوار، از یکدیگر جدا شده‌ایم.
این جواب آن غزل صائب که والی گفته است
«هرکه را از پیش پا رفته است ما افتاده‌ایم»
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر کسی که از دست دادن یا جدایی را تجربه کرده، ما نیز همانند او دچار افت و آسیب شده‌ایم. به عبارتی، کسانی که میزبان غم و اندوه هستند، ما نیز در کنار آن‌ها به همین سرنوشت دچار شده‌ایم.