گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۳

مژه مانع نشود اشک سبک جولان را
دامن بحر به فرمان نبود مرجان را
سرکشی لازم حسن است در ایام وصال
کعبه در موسم حج جمع کند دامان را
رخنه برق، هم از ابر به هم می آید
گریه هموار کند زخم لب خندان را
چین به پیشانی چون آینه خویش مزن
تنگ بر طوطی خوش حرف مکن میدان را
آنچه بر روی من از سکه سیلی رفته است
به زر قلب، بدل چون نکنم اخوان را؟
میزبانی که بدآموز تکلف باشد
می کند زود گران بر دل خود مهمان را
حکمت خشک اگر راهنما می گردید
غوطه در بحر نمی داد فلک یونان را
می کشد بیش ستم هر که به ایمان علم است
که به سبابه رسد زخم فزون دندان را
طشتش از بام محال است نیفتد صائب
هر که بر خاک چو خورشید کشد دامان را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مژه مانع نشود اشک سبک جولان را
دامن بحر به فرمان نبود مرجان را
هوش مصنوعی: اشک نباید بگذارد که احساسات و زندگی ما به آرامی جاری شوند. مانند دریایی که به هر حال نمی‌تواند به قدرت مرجان‌ها و زیبایی‌هایش فرمان دهد. زندگی و احساسات ما تحت تأثیر موانع قرار نمی‌گیرند و باید آزادانه جاری شوند.
سرکشی لازم حسن است در ایام وصال
کعبه در موسم حج جمع کند دامان را
هوش مصنوعی: در زمان وصال و نزدیکی، تقوا و سرکشی خوب است، مانند جمع‌آوری دامن در موسم حج.
رخنه برق، هم از ابر به هم می آید
گریه هموار کند زخم لب خندان را
هوش مصنوعی: برق آسمانی از میان ابرها پدیدار می‌شود و با اشک‌هایی که می‌ریزد، زخم لب‌های خندان را تسکین می‌دهد.
چین به پیشانی چون آینه خویش مزن
تنگ بر طوطی خوش حرف مکن میدان را
هوش مصنوعی: نمی‌توانی به زیبایی و ظرافت صورت خود ببالید و فخر کنی، چرا که حرف‌های زیبا و دلنشین را باید با محبت و دوستی بیان کرد و نباید به میدان خودنمایی بپردازی.
آنچه بر روی من از سکه سیلی رفته است
به زر قلب، بدل چون نکنم اخوان را؟
هوش مصنوعی: هرچه بر چهره‌ام از سختی‌ها و مشکلات گذشته، بر دل مهربانم به طلا تبدیل شده است، چگونه می‌توانم برادرانم را فراموش کنم؟
میزبانی که بدآموز تکلف باشد
می کند زود گران بر دل خود مهمان را
هوش مصنوعی: میزبانی که در رفتار خود تظاهر و ریا داشته باشد، به زودی مهمان خود را سخت و سنگین بر دل خود احساس خواهد کرد.
حکمت خشک اگر راهنما می گردید
غوطه در بحر نمی داد فلک یونان را
هوش مصنوعی: اگر حکمت فقط به صورت خشک و بی‌روح وجود می‌داشت، آنگاه فلک یونان نمی‌توانست آن‌چنان در عمق معرفت و دانش غوطه‌ور شود.
می کشد بیش ستم هر که به ایمان علم است
که به سبابه رسد زخم فزون دندان را
هوش مصنوعی: کسی که به ایمان و دانش خود آگاه است، بیشتر از دیگران مورد ظلم و ستم قرار می‌گیرد؛ زیرا او می‌تواند با زخم دندانش، آسیب بیشتری به خود بزند.
طشتش از بام محال است نیفتد صائب
هر که بر خاک چو خورشید کشد دامان را
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند از سرنوشت خود فرار کند و اگر کسی مانند خورشید درخشان باشد و شخصیتش را حفظ کند، به سختی می‌تواند دچار افت یا شکست شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۴۳ به خوانش عندلیب