غزل شمارهٔ ۵۴۱۹
پرتو مه را قیاس از نور انجم میکنم
در محیط قطره سیر بحر قلزم میکنم
نیست از منصور کمتر جوش خون گرم من
خشت را آواره از بالای این خم میکنم
خنده و جان بر لبم یک بار میآید چو برق
ابر میگرید به حالم چون تبسم میکنم
تشنهچشمان آب شهواری ز گوهر بیبرند
داغ سودا را نهان از چشم مردم میکنم
مرگ را ترجیح بر تیغ شهادت میدهم
آب در مد نظر دارم تیمم میکنم
چون توانم شمع عالمسوز را در بر گرفت
من که از نور شراری دست و پا گم میکنم
مطرب از بیرون ندارد خلوت صاحبدلان
همچو جوش می به ذوق خود ترنم میکنم
ازور گم کردن اینجا یافت هرکس هرچه یافت
خویش را دانسته در راه طلب گم میکنم
هرزهخندی شیوه من نیست چون گلهای باغ
میبرم سر در گریبان و تبسم میکنم
این جواب آن غزل صائب که میگوید فصیح
«میروم در آتش و از دود پی گم میکنم»
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پرتو مه را قیاس از نور انجم میکنم
در محیط قطره سیر بحر قلزم میکنم
هوش مصنوعی: من نور ماه را با نور ستارهها مقایسه میکنم و در دنیای کوچک قطره، وسعت دریا را تجربه میکنم.
نیست از منصور کمتر جوش خون گرم من
خشت را آواره از بالای این خم میکنم
هوش مصنوعی: من کمتر از منصور نیستم؛ خون گرم من به قدری قوی است که میتواند خشت را از بالای این خم (پرتگاه) به پایین بیاندازد.
خنده و جان بر لبم یک بار میآید چو برق
ابر میگرید به حالم چون تبسم میکنم
هوش مصنوعی: وقتی که لبخند بر لبانم مینشیند، شادی و احساس زندگی در من میتجلی میکند، اما مانند رعد و برق، ناگهان غم به سراغم میآید و گریهام را برمیانگیزد.
تشنهچشمان آب شهواری ز گوهر بیبرند
داغ سودا را نهان از چشم مردم میکنم
هوش مصنوعی: چشمهایم به آب شهرت تشنه است، اما اشتیاق و داغی که در درونم دارم را از چشم دیگران پنهان میکنم.
مرگ را ترجیح بر تیغ شهادت میدهم
آب در مد نظر دارم تیمم میکنم
هوش مصنوعی: من مرگ را بر کشته شدن در راه ایمان برتر میدانم و به جای خونریزی، به پاکیزگی روحی و معنوی خود اهمیت میدهم.
چون توانم شمع عالمسوز را در بر گرفت
من که از نور شراری دست و پا گم میکنم
هوش مصنوعی: وقتی که شمعی که تمام عالم را روشن میکند، در آغوشش میگیرم، من که فقط در سایهٔ یک نور کوچک، احساس گمگشتگی و سردرگمی میکنم.
مطرب از بیرون ندارد خلوت صاحبدلان
همچو جوش می به ذوق خود ترنم میکنم
هوش مصنوعی: هنگامی که در دل خود شور و شوقی دارم، مانند صدای خوش یک جام می، بدون اینکه از بیرون تاثیری بپذیرم، آهنگی میزنم و میرقصم.
ازور گم کردن اینجا یافت هرکس هرچه یافت
خویش را دانسته در راه طلب گم میکنم
هوش مصنوعی: هر کسی در مسیر جستجو چیزهایی را پیدا میکند و در اینجا خود را گم کرده است. من نیز در جستجوی خود، همه چیز را فراموش کرده و خود را گم کردهام.
هرزهخندی شیوه من نیست چون گلهای باغ
میبرم سر در گریبان و تبسم میکنم
هوش مصنوعی: من اهل شوخیهای بیهوده نیستم؛ مثل گلهای باغ که سر خود را در درون گلبرگها پنهان میکنند، با آرامش و لبخند زندگی میکنم.
این جواب آن غزل صائب که میگوید فصیح
«میروم در آتش و از دود پی گم میکنم»
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده میگوید که با وجود خطرات و مشکلات، به دنبال هدف یا عشق خود میرود و حتی اگر در این راه با چالشهایی مانند آتش و دود مواجه شود، برای او مهم نیست. او حاضر است تمامی سختیها را به جان بخرد تا به خواستهاش برسد. این نشاندهندهی عزم و ارادهی قوی او در مسیر عشق یا هدفش است.