گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۱۵

در سماع بی‌خودی چون دست بالا می‌کنم
کوچه‌ها در رود نیل چرخ پیدا می‌کنم
با سویدای دل از سیر فلک‌ها فارغم
گردش پرگار در مرکز تماشا می‌کنم
طور را گستاخی موسی بیابان مرگ کرد
من همان از سادگی عرض تمنا می‌کنم
بی‌خودی مرهم به داغ تنگدستی می‌نهد
هردو عالم را به یک پیمانه سودا می‌کنم
بادبان کشتی می می‌کنم سجاده را
با پری‌رویان مشرب سیر دریا می‌کنم
دامن اکسیر خرسندی به دست آورده‌ام
زهر اگر ریزند در جامم گوارا می‌کنم
مردم از مینا به ساغر باده می‌ریزد و من
از تنک‌ظرفی می از ساغر به مینا می‌کنم
تا به کی صائب عنان‌داری کنم سیلاب را
دست برمی‌دارم از دل رو به صحرا می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سماع بی‌خودی چون دست بالا می‌کنم
کوچه‌ها در رود نیل چرخ پیدا می‌کنم
هوش مصنوعی: وقتی در حالت بی‌خودی و شورو حال به سر می‌برم، دستم را بالا می‌برم و در این حال می‌توانم چرخش کوچه‌ها را در آب نیل ببینم.
با سویدای دل از سیر فلک‌ها فارغم
گردش پرگار در مرکز تماشا می‌کنم
هوش مصنوعی: با قلبی پر از آرزو و شوق، از چرخش روزگار بی‌خبرم و تنها به تماشا نشسته‌ام.
طور را گستاخی موسی بیابان مرگ کرد
من همان از سادگی عرض تمنا می‌کنم
هوش مصنوعی: موسی به کوه طور رفت و با جرأت درخواستی کرد که می‌تواند به مرگش منجر شود. من نیز از روی سادگی و بی‌تجربگی خواسته‌ای را مطرح می‌کنم.
بی‌خودی مرهم به داغ تنگدستی می‌نهد
هردو عالم را به یک پیمانه سودا می‌کنم
هوش مصنوعی: در حالتی از بی‌خودی و ناهوشیاری، دردی که به خاطر فقر و تنگدستی دارم را تسکین می‌دهم. من هر دو دنیای مادی و معنوی را با یک اندازه از عشق و شور عمیق پر می‌کنم.
بادبان کشتی می می‌کنم سجاده را
با پری‌رویان مشرب سیر دریا می‌کنم
هوش مصنوعی: کشتی‌ام را با بادبان به دریا می‌سپارم و سجاده‌ام را در این راه با زیبایی پری‌چهره‌ها آراسته می‌کنم.
دامن اکسیر خرسندی به دست آورده‌ام
زهر اگر ریزند در جامم گوارا می‌کنم
هوش مصنوعی: من خوشبختی را به دست آورده‌ام و اگر کسی زهر در جام من بریزد، آن را کم‌پایه یا مضر نمی‌بینم و آن را شیرین می‌کنم.
مردم از مینا به ساغر باده می‌ریزد و من
از تنک‌ظرفی می از ساغر به مینا می‌کنم
هوش مصنوعی: مردم معمولاً شراب را از ظرف مخصوص به جام می‌ریزند، اما من به دلیل اینکه ظرف من کوچک است، شراب را از جام به ظرف خود می‌ریزم.
تا به کی صائب عنان‌داری کنم سیلاب را
دست برمی‌دارم از دل رو به صحرا می‌کنم
هوش مصنوعی: تا کی باید بر افسار احساساتم کنترل داشته باشم؟ دیگر کافی است، از دل خسته‌ام دست برمی‌دارم و به سمت آزادی و طبیعت می‌روم.