گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۱۲

دعوی گردن فرازی با اسیری چون کنم
در صف آزاد مردان این دلیری چون کنم
فقر تنها بی فنا چون دعوی بی شاهدست
با وجود هستی اظهار فقیری چون کنم
خوان خالی می شود رسوا چوبی سر پوش شد
نیستم سیر از حیات اظهار سیری چون کنم
عیبجویی زشت و از معیوب باشد زشت تر
سنگ کم دربار دارم بارگیری چون کنم
من که نتوانم گلیم خود بر آوردن ز آب
دیگری را از رفیقان دستگیری چون کنم
گرندارم گوشه ای در فقر عذر من بجاست
از گرفتن عار دارم گوشه گیری چون کنم
نیستم دلگیر اگر آیینه ام در زنگ ماند
من که اهل معنیم صورت پذیری چون کنم
من که از زاغ وزغن صائب خجالت می کشم
بانواسنجان قدسی هم صفیری چون کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دعوی گردن فرازی با اسیری چون کنم
در صف آزاد مردان این دلیری چون کنم
هوش مصنوعی: من چگونه می‌توانم در جمع آزادگان، ادعای برتری و قدرت خود را مطرح کنم در حالی که با زنجیر اسیری دست و پنجه نرم می‌کنم؟
فقر تنها بی فنا چون دعوی بی شاهدست
با وجود هستی اظهار فقیری چون کنم
هوش مصنوعی: فقر هیچ وقت از بین نمی‌رود، مانند ادعایی که بدون شاهد باشد. با وجود اینکه زندگی و هستی دارم، چگونه می‌توانم فقر خود را نشان دهم؟
خوان خالی می شود رسوا چوبی سر پوش شد
نیستم سیر از حیات اظهار سیری چون کنم
هوش مصنوعی: زمانی که سفره‌ای برپا می‌شود و هیچ‌چیز در آن نیست، آدم را خجالت‌زده می‌کند. وقتی چیزهایی برای نشان دادن نداشته باشم، نمی‌توانم به دیگران نشان دهم که از زندگی سیر شده‌ام.
عیبجویی زشت و از معیوب باشد زشت تر
سنگ کم دربار دارم بارگیری چون کنم
هوش مصنوعی: عیب‌جویی انسان‌ها ناپسند است و خود عیب‌دار بودن از آن نیز بدتر است. من سنگی دارم که باید بار بزنم، اما نمی‌دانم چگونه این کار را انجام دهم.
من که نتوانم گلیم خود بر آوردن ز آب
دیگری را از رفیقان دستگیری چون کنم
هوش مصنوعی: من که خودم نمی‌توانم از آب بیرون بیایم، چطور می‌توانم از دوستانم کمک بگیرم؟
گرندارم گوشه ای در فقر عذر من بجاست
از گرفتن عار دارم گوشه گیری چون کنم
هوش مصنوعی: اگر در فقر و تنگدستی گوشه‌نشینی را انتخاب کرده‌ام، باید به من حق داده شود. زیرا از اینکه در تنهایی و انزوا به سر ببرم، شرمنده هستم. چگونه می‌توانم این حال را تغییر دهم؟
نیستم دلگیر اگر آیینه ام در زنگ ماند
من که اهل معنیم صورت پذیری چون کنم
هوش مصنوعی: من از اینکه آینه‌ام کثیف و زنگ‌زده باشد دلگیر نیستم، چون من به عمق و حقیقت زندگی اهمیت می‌دهم و نمی‌خواهم به ظواهر بسنده کنم.
من که از زاغ وزغن صائب خجالت می کشم
بانواسنجان قدسی هم صفیری چون کنم
هوش مصنوعی: من از زاغ و وزغی که در شعر صائب گفته شده خجالت می‌کشم، حالا چطور می‌توانم با بانوان قدسی در یک سطح قرار بگیرم؟